dogma

/ˈdɑːɡmə//ˈdɒɡmə/

معنی: عقیده دینی، اصول عقاید، عقاید تعصب امیز
معانی دیگر: اصل جزمی، پایزه، حکم، اعتقاد، فریوری، باورداشت، فرازمان، فرداد، اندیش پایه، دگما، عقاید، اندیش پایگان، اصول جزمی، (هر عقیده ای که کورکورانه پیروی وتحمیل شود) خشک اندیشه، عقیده ی بی برو برگرد، تعصب

جمله های نمونه

1. communism dogma
اعتقادات کمونیسم

2. pedagogical dogma
باور داشت آموزشی

3. The newspaper seeks to be independent of political dogma.
[ترجمه گوگل]این روزنامه به دنبال این است که از تعصب سیاسی مستقل باشد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه به دنبال مستقل بودن از عقاید سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their political dogma has blinded them to the real needs of the country.
[ترجمه گوگل]دگم سیاسی آنها آنها را نسبت به نیازهای واقعی کشور کور کرده است
[ترجمه ترگمان]عقاید سیاسی آن ها آن ها را نسبت به نیازهای واقعی کشور کور کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Beliefs have ossified into rigid dogma.
[ترجمه گوگل]باورها به جزمیت های سفت و سخت تبدیل شده اند
[ترجمه ترگمان]اعتقادات به اصول سخت و سخت اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Neither of these extreme dogma is applied rigorously today, but it is certainly still accepted that 2-D form makes good pattern.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از این اصول جزمی افراطی امروزه به طور جدی اعمال نمی شود، اما قطعا هنوز پذیرفته شده است که فرم دو بعدی الگوی خوبی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این عقاید افراطی امروزه به صورت جدی اعمال نمی شود، اما قطعا پذیرفته شده است که شکل ۲ - D الگوی خوبی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even now, the force is hampered by DoH dogma and defensiveness.
[ترجمه گوگل]حتی در حال حاضر، این نیرو به دلیل تعصبات دفاعی و دفاعی وزارت بهداشت با مشکل مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]حتی در حال حاضر، این نیرو به واسطه تعصب DoH و حالت تدافعی، مختل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dogma of parity ruled out devaluation to boost exports.
[ترجمه گوگل]دگم برابری کاهش ارزش برای تقویت صادرات را رد کرد
[ترجمه ترگمان]اصل برابری پول، کاهش ارزش صادرات را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The central dogma is of course a theory, but there is no evidence to suggest that it is wrong.
[ترجمه گوگل]دگم مرکزی البته یک نظریه است، اما هیچ مدرکی مبنی بر اشتباه بودن آن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اصل اساسی یک نظریه است، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Darwinist dogma that asserts life began and developed by a sequence of purposeless random accidents remains a metaphysical belief.
[ترجمه گوگل]عقاید داروینیستی که ادعا می کند زندگی با توالی تصادفات بی هدف شروع و توسعه یافته است، یک باور متافیزیکی باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]Darwinist که ادعا می کند زندگی با توالی از حوادث تصادفی بی هدف آغاز و توسعه یافت، یک باور متافیزیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conservatism has a dogma that the State should not intervene.
[ترجمه گوگل]محافظه کاری این تعصب دارد که دولت نباید مداخله کند
[ترجمه ترگمان]Conservatism تعصبی دارد که دولت نباید در آن دخالت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Protestantism concerned itself with the inscription of dogma, attention to the text, was more emphatically scriptural.
[ترجمه گوگل]پروتستانتیسم به کتیبه جزمی توجه داشت، توجه به متن، به طور مؤکدتری از کتاب مقدس بود
[ترجمه ترگمان]آیین پروتستان با کتیبه of، توجه به متن، با تاکید بیشتری از کتاب مقدس سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There could be a suspicion of dogma, whether religious or scientific.
[ترجمه گوگل]ممکن است ظن دگم وجود داشته باشد، چه دینی و چه علمی
[ترجمه ترگمان]یک سو ظن، چه مذهبی و چه علمی، می تواند وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dogma of the free market should be re-examined.
[ترجمه گوگل]دگم بازار آزاد باید دوباره بررسی شود
[ترجمه ترگمان]اصول بازار آزاد باید مجددا مورد بررسی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pius took it upon himself to proclaim the Dogma of the Assumption.
[ترجمه گوگل]پیوس وظیفه اعلام جزم فرض را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]پیوس دوم آن را به خود گرفت و آن را اعلام کرد که آسمان صعود مریم به آسمان را اعلام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عقیده دینی (اسم)
persuasion, dogma

اصول عقاید (اسم)
dogma

عقاید تعصب امیز (اسم)
dogma

انگلیسی به انگلیسی

• system of principles; system of religious laws
a dogma is a rigid belief or system of beliefs held by a religious or political group; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

صرف نظر از معانی معمول و مرسوم، شاید این احتمال قریب به یقین باشد که واژه یونانی با حروف لاتین به شکل Dogma با تلفظ دُگما در اصل و ریشه از سه کلمه فارسی بصورت زیر ساخته شده بوده باشد: Do با تلفظ دو یعنی عدد 2 و g حرف اول کلمه گیاه و ma با تلفظ ما یعنی ضمیر اول شخص جمع به معنای هرکدام از ما افراد انسانی. این واژه جمع Dogm با تلفظ دُگم می باشد یعنی دُگم ها و لذا جمع بستن مجدد آن به شکل دگماها، اشتباه می باشد. پسوند m در حالت مفرد مخفف من بوده یعنی ضمیر اول شخص مفرد. حال سوال اینست که منظور اتدیشمندان یا متفکرین یونانی از بیان عبارت " من یا هرکدام از ما افراد انسانی دو گیاهی هستیم " چه بوده است؟. آیا منظورشان این بوده که هرکدام از ما افراد انسانی از نسل بابا آدم و ننه حوای موسائی - تورائی می باشیم یا اینکه هرکدام از ما افراد انسانی در آفرینش اولیه بصورت زوجی یعنی زن و مرد خودی آفریده شده ایم؟.
...
[مشاهده متن کامل]

خود من معتقدم ( البته فارغ از هر نوع تعصب و جزم اندیشی ) که منظور آن خردمندان گمنام از بیان این عبارت، حالت دوم بوده است.
اگر به معانی ژرف نهفته در پشت پرده ظاهر واژه های معمائی و راز آلود از قبیل دهّر و جهود و پیام آسمانی هفت سین و دو واژه ترکیبی - اوستائی؛ یکی خویدوده و دیگری آژیدهاک به شکل آژی ده اکه، نگاهی ژرف و نو بیفکنیم، آنگاه شاید این حقیقت ژرف و ماورائی بر خود ما ایرانیان امروز و آینده به شکل زیر فاش گردد:
از دیدگاه آن خردمندان گمنام ( شاید فرا زمینی های حقیقی و واقعی ) در اعصار دور دست تاریخ فراباستان ( قبل از تولد نوح یا نوآه و پیدایش خطوط میخی سه گانه سومری و ایلامی و اوگاریتی و هیروگلیف مصریان ) هرکدام از ما افراد انسانی در آفرینش ازلی یا اولیه این گیتی، کیهان یا این جهان در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین، به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی و یا به بیانی دیگر هرکدام بصورت پنج زوج مختلط ( سه زوج غیر همجنس یا هترو و دو زوج همجنس یا همو ) مشتمل بر ده نیمزوج آسمانی و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی و دانش کامل و همگی بطور مطلق همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی ( به احتمال قوی چهل سالگی و بدون فعال بودن غریزه تولید مثل ) ، آفریده شده و هرکدام از عشق و زندگی جاودانه بر خوردار گردیده ایم.
در این زمینه و در همین ارتباط شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که داستان دوگیاه ( یکی مشی و دیگری مشیانه یا با نام های دیگری ) مندرج در اوستای نوشتاری حقیقت ندارد بلکه توسط بیگانگان سروده شده است به نفع داستان آدم و حوای موسا و به ضرر انسان و حقیقت و با نیت منحرف نمودن انسان ایرانی از مسیر راست بسوی شناخت حقیقی خود، واقعیت و طبیعت و خدای حقیقی و واقعی.
معنای اصلی پیام آسمانی هفت سین از دیدگاه آن خردمندان عبارت بوده است از هفت سامان یا نظام کل گیتیائی، کیهانی یا جهانی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست. آن پیام توسط اجداد دور دست ابراهیم ( آبراهام ) از سرزمین ایلام به سرزمین سومر منتقل گردیده یا مهاجرت نموده، بدون اینکه معنای آن به فرزندان فاش یا بیان گردیده بوده باشد. واژه ی جوده که بعدا به شکل یهود تحول یافته از دیدگاه اجداد ابراهیم و خود وی دو معنا داشته؛ یکی خبری به معنای جوینده ی ۱۰ و دیگری امری یعنی ۱۰ را بجوی.
امروز میتوانیم با یقین و اطمینان هم باور داشته باشیم و هم بدانیم که ده امر یا فرمان موسا و اعداد یک رقمی دهگانه خردمندان گمنام هندو از صفر تا نُه ( ۰ تا ۹ ) و کاتِگوری ها یا مفاهیم دهگانه ارسطو و 0 و 1 زبان مشترک کامپیوتر ها درعلم اینفورماتیک و تعداد انگشتان دست ها یا پاهای انسان، هیچکدام بیان کننده ده های حقیقی ( یعنی در دیدگاه ابراهیم و اجداد وی ) نبوده و نمی باشند بلکه نفوس مجرد یا من های دهگانه هرکدام از افراد انسانی مشتمل بر پنج من مردانه و پنج من زنانه.
حال سوال اینست که آن نُه من ها ( نوومن ها: noumen ) در لحظه جاودانه حال کجا و از کدام عشق و زندگی برخوردارند و کَی و کجا و چگونه و از کدام راه و به کدام روش معقول و منطقی در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) به ظهور و پیدایش میرسند و مثل ماها عشق و زندگی دنیوی خود را تجربه و سپری می نمایند؟.
شاید بتوان با یقین و اطمینان علمی ادعا نمود که این دگم فراباستانی حقیقی تر از هرنوع دگم دیگری بوده، میباشد و خواهد بود از قبیل دو دگم مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد و دگم شبه علمی کمونیزم زمینی کارل مارکس و دگم روانی زیگموند فروید یعنی عقده های جنسی اوپیدی و الکترایی و دگم آنیما و آنیموی کارل گوستاو یونگ ( Archetypen ) یعنی زوج های نجات یافته توسط آرخه، آرشه، عرشه یا کشتی نوح ( Noah با تلفظ نوآه به زبان والدین سومری به معنای آه یا دَم نو در مقایسه با دَم آسمانی قدیمی یعنی آدَم ) .
حافظا! شیرین سخنا!
حدیث از مُطرب و مَی گو و راز دهر را بی تاج تشدید بر سر ه یا هایش کمتر جو/ که کس نگشود و نگشاید به حکمت این شاه معمای بی تاج و تخت و کلاه را/.
آخرین آیه قرآن یک نقطه پایانی بوده و می باشد بر سخن گوئی انسان در مورد خدای کلمه ای به روش وحیانی و نه پایان حقیقت گویی در مورد خدای حقیقی و واقعی به روش علمی .
لذا از مهد یا گهواره تا سنگ لحد یا لب گور علم یا دانش بجوی و نه آیات وحیانی و احادیث و روایات انبیاء و اولیاء را.
وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران به آفریدگار کائنات تعلق دارند و لذا باور به اصالت وجود از یکطرف و اصالت ماهیت از طرف دیگر به یک سهم مساوی با هم دو دگم تعصب وار فلسفی محسوب میشوند در میدان حکمت های اربعه یا چهارگانه دینی - اسلامی .

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم dox
📌 این ریشه، معادل "opinion" یا "belief" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "opinion" یا "belief" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 orthodox: conforming to the accepted ‘belief’ or doctrine
🔘 heterodox: holding a ‘belief’ that differs from the accepted standard
🔘 doxology: a short hymn or expression of praise ( a formal ‘belief’ in worship )
🔘 paradox: a statement that contradicts itself but may contain a hidden ‘belief’ or truth
🔘 dogma: a principle or set of ‘beliefs’ laid down by an authority ( closely related to dox )
🔘 doxastic: relating to ‘belief’ or opinion
🔘 endoxa: widely held public ‘beliefs’ or opinions
🔘 autodoxy: one’s own personal ‘belief’ or opinion

۱. حکم. احکام ۲. اعتقاد. اعتقادات ۳. اصل جزمی. اصول جزمی ۴. جزمیت. جزم اندیشی. تعصب
مثال:
The official dogma of all Western industrial societies.
اصلِ جزمیِ رسمیِ تمام جوامع صنعتی غربی
اصول یا قواعد دست و پاگیر، تعصبات بی مورد
A set of principles or doctrines that are considered to be true and authoritative within a particular religion or belief system. “Dogma” often refers to the established beliefs and teachings that are not to be questioned.
...
[مشاهده متن کامل]

مجموعه ای از اصول یا آموزه هایی که در یک دین یا نظام اعتقادی خاص درست و معتبر تلقی می شوند. "دگما" اغلب به باورها و آموزه های ثابتی اشاره دارد که نباید مورد تردید قرار گیرند.
*** جزم اندیشی، جَزمیت، خشک اندیشی، جزم گرایی یا دُگماتیسم عبارت است از روش اندیشه گری غیرانتقادی و غیرعلمی، که بر بنیاد باورهای جزمی روایت شده، یعنی نظرات، برهان ها و باورها استوار است، باورهای ثابت را بمثابه حقایق همیشه همان و همه جا درست، می انگارد بی این که آن ها را در روندهای تاریخیِ شناخته شده مورد آزمون و آزمایش قرار دهد و بر بنیاد دانش های تازه و آموزه های عملی نوین به بازبینی درونمایه حقیقت آن ها و ارزش معرفتی آن ها بپردازد. این می تواند به طور رسمی اصول یا آموزه های یک آئین باشد، مانند کلیسای کاتولیک، یا مواضع یک فیلسوف یا یک مکتب فلسفی مانند رواقی گری.
***************************************************************************************************
مثال؛
“The Catholic Church has a strict dogma that all members are expected to follow. ”
In a discussion about religious freedom, one might argue, “No one should be forced to adhere to a specific dogma. ”
A person exploring different belief systems might say, “I’m interested in learning about different dogmas and how they shape people’s lives. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-religion/
عقیده اجباری، خشک و انعطاف ناپذیر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : dogmatize
✅️ اسم ( noun ) : dogma / dogmatism
✅️ صفت ( adjective ) : dogmatic
✅️ قید ( adverb ) : dogmatically
جزم اندیشی
“A man of dogma and convictions, he never felt at ease amid nuances or shades of gray, ” Mr. Malley said of his father
NEW YORK TIMES@
دُگم : عقیده ای خشک، که هیچ شک و انتقاد و نقضی بر آن پذیرفته نشود.
اصول
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)