1. the old woman doddered down the stairs
پیرزن لرزان و لنگان از پله ها پایین رفت.
doddered
/ˈdɒdəd//ˈdɒdəd/
معنی: بی شاخه، سست، شکسته
معانی دیگر: (درختی که به خاطر کهنسالی برخی شاخه ها و تاج خود را از دست داده است) درخت کهن، علیل
جمله های نمونه
مترادف ها
بی شاخه (صفت)
acaulescent, limbless, doddered
سست (صفت)
doddered, effeminate, flaggy, weak, feeble, torpid, asthenic, loose, frail, flimsy, slack, atonic, slow, insecure, sleazy, floppy, lax, idle, lazy, indolent, slothful, groggy, remiss, washy, wishy-washy, inactive, slumberous, slumbery, feckless, flabby, flaccid, languid, slumbrous, lethargic, shaky, rickety, rattletrap, wonky, supine, tottery
شکسته (صفت)
doddered, broken, fragmentary, zigzag, fragmental
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید