dodder

/ˈdɒdər//ˈdɒdə/

معنی: کتان صحرایی، لرزیدن، تلو تلو خوردن
معانی دیگر: (به ویژه در اثر پیری) لرزیدن، رعشه داشتن، (گیاه شناسی) سس، کتان دریایی (cuscuta از خانواده ی نیلوفر که گیاهان انگلی هستند)

جمله های نمونه

1. The old woman doddered from the bed to the table.
[ترجمه گوگل]پیرزن از روی تخت به سمت میز دوید
[ترجمه ترگمان]پیرزن از تخت به سوی میز رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The poor old man is beginning to dodder.
[ترجمه گوگل]پیرمرد بیچاره شروع به سرگردانی می کند
[ترجمه ترگمان]پیرمرد بیچاره کم کم دارد تلوتلو می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Old Louis, feeble and doddering, choking on his own spit.
[ترجمه گوگل]لویی پیر، ضعیف و مضطرب، در تف خود خفه می شود
[ترجمه ترگمان]لوئی زا پیر، لرزان و لرزان، روی تف خود خفه می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He doddered down the street.
[ترجمه گوگل]او در خیابان سرگردان شد
[ترجمه ترگمان]از خیابان گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Couldn't get round that doddering old snail.
[ترجمه گوگل]نمی‌توانستم آن حلزون پیر پرخاشگر را دور بزنم
[ترجمه ترگمان]نمی توانست آن حلزون پیر را دور بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Reaching a host is tantamount to survival in dodder and several features in its development enhance this ability.
[ترجمه گوگل]رسیدن به یک میزبان مساوی است با زنده ماندن در dodder و چندین ویژگی در توسعه آن این توانایی را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]رسیدن به میزبان برابر با بقا در dodder و چندین ویژگی در توسعه آن، این توانایی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Certain plants, including mistletoe and dodder, parasitize other plants to obtain water and nutrients.
[ترجمه گوگل]برخی از گیاهان، از جمله دارواش و دودر، برای به دست آوردن آب و مواد مغذی، گیاهان دیگر را انگلی می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از گیاهان، از جمله داروش و dodder، از گیاهان دیگر برای به دست آوردن آب و مواد مغذی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dodder is one kind of annual autoecious weed of alfalfa, cosmopolitan weed quar ine object.
[ترجمه گوگل]دودر یکی از انواع علف های هرز خودپایدار سالانه یونجه است، شیء کوارین علف های هرز جهان وطنی
[ترجمه ترگمان]The یکی از انواع علف های هرز سالانه علف هرز و یک شی cosmopolitan است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jim expression nods dully, next dodder along ground went kitchen.
[ترجمه گوگل]جیم با بی حوصلگی سری تکان می دهد، ددر بعدی کنار زمین به آشپزخانه رفت
[ترجمه ترگمان]جیم با بی حوصلگی سر تکان می دهد، و کنار زمین تلوتلو می خورد و به آشپزخانه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dodder can reduce agricultural productivity and can render a seed crop unmarketable since it's hard to separate it from its host plant.
[ترجمه گوگل]دودر می تواند بهره وری کشاورزی را کاهش دهد و می تواند یک محصول بذر را غیرقابل فروش کند زیرا جدا کردن آن از گیاه میزبانش دشوار است
[ترجمه ترگمان]Dodder می تواند بهره وری کشاورزی را کاهش دهد و می تواند محصول دانه را تولید کند چون جدا کردن آن از گیاه میزبان دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dodder:any of various leafless, annual parasitic herbs of the genus Cuscuta that lack chlorophyll and have slender, twining, yellow or reddish stems and small whitish flowers.
[ترجمه گوگل]دودر: هر یک از گیاهان انگلی یکساله و بی برگ مختلف از جنس Cuscuta که فاقد کلروفیل بوده و دارای ساقه های باریک، دوقلو، زرد یا قرمز و گل های کوچک سفید رنگ است
[ترجمه ترگمان]Dodder: هر یک از گیاهان خشک و بی برگ و ساله گیاه genus که فاقد کلروفیل هستند و ساقه های نازک، twining، زرد یا مایل به قرمز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To investigate the influence of dodder on the activities of cytochrome P450(CYP450) system:CYP1A CYP2D and CYP3A4 in rat liver microsome.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر دودر بر فعالیت‌های سیتوکروم P450 (CYP450): CYP1A CYP2D و CYP3A4 در میکروزوم کبد موش
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تاثیر of بر فعالیت های سیستم of P۴۵۰ (CYP۴۵۰): CYP۱A CYP۲D و CYP۳A۴ در microsome موش صحرایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dodder is one kind of annual autoecious weed of alfalfa, cosmopolitan weed quarantine object.
[ترجمه گوگل]دودر یکی از انواع علف های هرز خودپایدار سالانه یونجه، شی قرنطینه علف های هرز جهان وطنی است
[ترجمه ترگمان]dodder یکی از انواع علف های هرز سالانه علف هرز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After the accident, the driver could only dodder along.
[ترجمه گوگل]پس از تصادف، راننده فقط می توانست طفره برود
[ترجمه ترگمان]بعد از تصادف، راننده فقط می توانست تلوتلو بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کتان صحرایی (اسم)
dodder

لرزیدن (فعل)
shake, thrill, dither, grudge, flutter, throb, palpitate, flicker, bog, tremble, shudder, shiver, vibrate, twitter, trill, quail, dodder, flinch, quake, quiver, wince

تلو تلو خوردن (فعل)
swing, reel, oscillate, vacillate, stagger, dodder, stumble, wobble, lurch, totter, teeter

انگلیسی به انگلیسی

• tremble weakly, shake
if someone dodders, they walk in an unsteady or shaky way, usually because they are old.

پیشنهاد کاربران

تلوتلو خوردن ( بر اثر بیماری، پیری، تصادف یا. . . )

بپرس