/ˈdoʊ. tɪdʒ/ دُوتیج
🔹 معادل فارسی:
دوران پیری ( به ویژه همراه با زوال عقل ) در زبان محاوره ای: خرفت شدن، از کار افتادگی ذهنی، پیری شدید
🔹 مترادف ها:
senility / feebleness / old age / second childhood
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
He’s in his dotage and barely remembers his own name. در دوران پیری اشه و به سختی اسم خودش رو یادشه.
The actor, once a legend, now lives in quiet dotage. اون بازیگر که زمانی افسانه بود، حالا در دوران پیری آرام زندگی می کنه.
🔹 معادل فارسی:
دوران پیری ( به ویژه همراه با زوال عقل ) در زبان محاوره ای: خرفت شدن، از کار افتادگی ذهنی، پیری شدید
🔹 مترادف ها:
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
He’s in his dotage and barely remembers his own name. در دوران پیری اشه و به سختی اسم خودش رو یادشه.
The actor, once a legend, now lives in quiet dotage. اون بازیگر که زمانی افسانه بود، حالا در دوران پیری آرام زندگی می کنه.
به چه معنی اطت؟