documentation

/ˌdɑːkjəmenˈteɪʃən//ˌdɒkjʊmenˈteɪʃən/

معنی: مستندات، مستند سازی، ارائه اسناد یا مدارک، توسل بمدارک و اسناد، اثبات با مدرک
معانی دیگر: مدرک، سند، فرنود، یافتگان، ارائه سند

جمله های نمونه

1. to process your claim, we need further documentation
برای رسیدگی به ادعای شما نیاز به مدارک بیشتری داریم.

2. It took ages to sort out the documentation needed to get into the country - what a business!
[ترجمه احمد قربانی سینی] مرتب کردن مدارک مورد نیاز برای ورود به کشور زمان زیادی طول کشید - چه کاری!
|
[ترجمه گوگل]زمان زیادی طول کشید تا اسناد مورد نیاز برای ورود به کشور را مرتب کنیم - چه کاری!
[ترجمه ترگمان]سال ها طول کشید تا اسناد مورد نیاز برای وارد کردن به کشور را مشخص کنند - چه کاری!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We haven't enough documentation to process your claim.
[ترجمه احمد قربانی سینی] ما اسناد کافی برای رسیدگی به ادعای شما نداریم.
|
[ترجمه گوگل]ما مستندات کافی برای رسیدگی به ادعای شما نداریم
[ترجمه ترگمان]ما مدارک کافی برای پردازش your نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Applicants must provide supporting documentation .
[ترجمه احمد قربانی سینی] متقاضیان باید مدارک پشتیبانی را ارائه دهند.
|
[ترجمه گوگل]متقاضیان باید مدارک پشتیبانی را ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]متقاضیان باید اسناد حمایتی را تامین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On the upper floors are a documentation centre and administrative offices with a commanding view of the city.
[ترجمه احمد قربانی سینی] در طبقات فوقانی یک مرکز اسناد و دفاتر اداری با نمای فرماندهی شهر قرار دارد
|
[ترجمه گوگل]در طبقات فوقانی مرکز اسناد و دفاتر اداری با نمای فرماندهی شهر قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در طبقات بالا یک مرکز اسناد و دفاتر اداری با نمای مشرف از شهر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Drugs came without trace, without any kind of documentation.
[ترجمه احمد قربانی سینی] مواد مخدر بدون هیچ ردی و بدون هیچ گونه سندی آمد.
|
[ترجمه گوگل]مواد مخدر بدون هیچ ردی و بدون هیچ گونه سندی آمد
[ترجمه ترگمان]مواد بدون هیچ ردی، بدون هیچ سابقه ای به اینجا وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I still have the entire documentation of this sorry episode in my archive.
[ترجمه احمد قربانی سینی] هنوز کل مستندات این قسمت تاسف بار را در آرشیو خود دارم.
|
[ترجمه گوگل]من هنوز تمام مستندات این قسمت متاسفم را در آرشیو خود دارم
[ترجمه ترگمان]هنوز تمام اسناد و مدارک این قسمت تاسف بار در بایگانی من را دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The documentation on disk with this program comes with full instructions and details of installing and loading.
[ترجمه احمد قربانی سینی] مستندات روی دیسک با این برنامه همراه با دستورالعمل ها و جزئیات کامل نصب و بارگذاری است
|
[ترجمه گوگل]مستندات روی دیسک با این برنامه همراه با دستورالعمل ها و جزئیات کامل نصب و بارگذاری است
[ترجمه ترگمان]مستندسازی در دیسک با این برنامه با دستورالعمل کامل و جزئیات نصب و بارگیری می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this particular case, we felt that the documentation did not adequately stress the point.
[ترجمه احمد قربانی سینی] در این مورد خاص، ما احساس کردیم که اسناد به اندازه کافی بر این نکته تأکید نکرده است.
|
[ترجمه گوگل]در این مورد خاص، ما احساس کردیم که مستندات به اندازه کافی بر این نکته تأکید نکرده است
[ترجمه ترگمان]در این مورد خاص، ما احساس کردیم که مستندسازی به اندازه کافی استرس را فشار نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fishbase is so simple to operate that no documentation file has been considered necessary.
[ترجمه احمد قربانی سینی] کارکرد فیش بیس به قدری ساده است که هیچ فایل مستندی لازم در نظر گرفته نشده است.
|
[ترجمه گوگل]کارکرد Fishbase به قدری ساده است که هیچ فایل مستندی لازم در نظر گرفته نشده است
[ترجمه ترگمان]راه اندازی این کار به قدری ساده است که نمی توان پرونده سندی را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This documentation is itself a rich source of material for evaluation.
[ترجمه احمد قربانی سینی] این مستندات خود منبع غنی از مواد برای ارزیابی است.
|
[ترجمه گوگل]این مستندات خود منبع غنی از مواد برای ارزیابی است
[ترجمه ترگمان]این مستندسازی، یک منبع غنی از مواد برای ارزیابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Solicitors Solicitors handling debt collecting and documentation for credit control are like the rest of society.
[ترجمه احمد قربانی سینی] وکلای دادگستری که جمع آوری بدهی و اسناد کنترل اعتبار را انجام می دهند مانند بقیه افراد جامعه هستند.
|
[ترجمه گوگل]وکلا وکلای دادگستری که جمع آوری بدهی و اسناد کنترل اعتبار را انجام می دهند مانند بقیه افراد جامعه هستند
[ترجمه ترگمان]Solicitors Solicitors کنترل وصول بدهی و اسناد برای کنترل اعتبار مانند بقیه جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The research will involve analysis of legal documentation, synthesis of existing research and interviews with representatives of interest groups.
[ترجمه احمد قربانی سینی] این تحقیق شامل تجزیه و تحلیل اسناد قانونی، ترکیب تحقیقات موجود و مصاحبه با نمایندگان گروه های ذینفع خواهد بود.
|
[ترجمه گوگل]این تحقیق شامل تجزیه و تحلیل اسناد قانونی، ترکیب تحقیقات موجود و مصاحبه با نمایندگان گروه های ذینفع خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این تحقیق شامل تجزیه و تحلیل اسناد قانونی، تلفیق تحقیقات موجود و مصاحبه ها با نمایندگان گروه های ذی نفع خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Further investigation was hindered by the loss of all documentation on the case.
[ترجمه احمد قربانی سینی] تحقیقات بیشتر به دلیل از بین رفتن تمام اسناد و مدارک پرونده مانع شد.
|
[ترجمه گوگل]تحقیقات بیشتر با از بین رفتن تمام اسناد و مدارک پرونده مانع شد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات بیشتر با از دست دادن تمام مدارک در مورد این پرونده به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مستندات (اسم)
documentation

مستند سازی (اسم)
documentation

ارائه اسناد یا مدارک (اسم)
documentation

توسل به مدارک و اسناد (اسم)
documentation

اثبات با مدرک (اسم)
documentation

تخصصی

[حسابداری] مستند سازی
[کامپیوتر] اسناد ؛ مدرک یا مدارک ؛ سندسازی ؛ مستندات ؛ مستند سازی - مستند سازی - توضیحات نوشتاری برنامه های کامپیوتری . مستندسازی به چند بخش تقسیم می شود : 1- مستند سازی داخلی ؛ دادن توضیحات درون برنامه . ( نگاه کنید به comment ) . مستند سازی های داخلی معمولاً برای برنامه نویسان آینده ارائه می شود که ممکن است تصحیحات یا اصلاحاتی داشته باشند. 2. مستند سازی آماده ؛ اطلاعاتی که هنگام اجرای برنامه یا به کمک فرمان help می توان کسب کرد. توجه داشته باشید که فرمان help در هر محیط نرم افزاری اطلاعات مربوط به آن نرم افزار را ارائه می دهد. 3- کراتهای مرجع ؛ دادن جزئیات فراموش شده برای ارجاع سریع . کاربرد کارت مرجع، با این فرض است که کاربرد کمتری دارند، اما معمولاً همان مستندات به صورت آماده در دسترس است. 4- کتابچه ی راهنمای مرجع ؛ ارائه دستورالعملهای برنامه به روش سیستماتیک . اطلاعات مرتبط باید با هم گروه بندی شوند، و یک شاخص خوب نیز فراهم شود. 5- خود آموزها ؛ دادن اموزش به کاربران جدید . بر خلاف کتابچه ی راهنمای مرجع، خود آموز اطلاعات را به ترتیب یادگیری به کاربر می دهد ؛ موضوعات به جای عملکرد یا منطق، بر اساس اهمیت گروه بندی می شوند.
[حقوق] مجموعه اسناد و مدارک، تهیه و تنظیم اسناد و مدارک
[ریاضیات] مستندات، مستند سازی
[آب و خاک] مستندسازی

انگلیسی به انگلیسی

• use of documents as evidence; collection of documents
documentation consists of documents that provide proof or evidence of something.

پیشنهاد کاربران

۱ ) اسناد - مستندات - مدارک
۲ ) مستندسازی - سندسازی
۳ ) مجموعه دستورالعملهایی که به همراه برنامه یا سخت افزار ارائه می گردد و معمولا متشکل از اطلاعاتی است که در مورد سیستم مربوطه لازم می باشد ، از جمله دستورالعملهای نصب و راه اندازی ، استفاده و نگهداری
...
[مشاهده متن کامل]

💠 The CONTRACTOR must at all times, have all relevant documentation available for review
by the COMPANY Engineer. On completion, the originals of the Machinery Alignment Test
Sheet T - MX - 08 will be issued by the CONTRACTOR and shall form part of the
Pre - Commissioning Dossier of the subsystem.

۱. ارائه سند و مدرک. اثبات ۲. مستندسازی ۳. سند. مدرک. شواهد ۴. مستندات
مثال:
To process your claim, we need further documentation.
برای فرایند دادخواهی ما به مستندات {و مدارک} بیشتری نیاز داریم.
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
مستندسازی
بخشی از اقتصادهای رمزی است که تمام جزئیات یک دارایی را در بلاکچین ذخیره می کند.
در باستان شناسی و مرمت = مستندنگاری
documentation ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی )
واژه مصوب: دبیزش
تعریف: گردآوری و سازمان دهی و اشاعۀ دبیزه ها و اسناد
دبیزش
documentation ( noun ) = مدارک، اسناد، مستند سازی، مستندات، ارائه مستندات، سندسازی
Definition = تکه های از کاغذ حاوی اطلاعات رسمی/اوراق رسمی ، یا مطالب نوشتاری که اثبات چیزی را ارائه می دهد/مستندات همچنین فرآیند ارائه مدرک برای چیزهایی است که در مورد آنها می نویسید و نامگذاری متن هایی که استفاده می کنید/اسناد رسمی یا قانونی که برای اثبات چیزی لازم است/فعالیت ثبت حقایق مربوط به یک موضوع خاص/دستورالعملهایی که نحوه استفاده از یک قطعه یا تجهیزا را به شما می گویند/
...
[مشاهده متن کامل]

technical documentation = اسناد فنی
examples :
1 - Passengers without the correct documentation will not be allowed to travel.
مسافران فاقد مدارک صحیح مجاز به سفر نخواهند بود.
2 - ? What documentation do I need to get a new passport
برای دریافت گذرنامه جدید به چه مدارکی نیاز دارم؟
3 - Many lenders are now requiring borrowers to provide documentation of their income.
بسیاری از وام دهندگان در حال حاضر وام گیرندگان را ملزم به ارائه مستندات مربوط به درآمد خود می کنند.
4 - Amid rising default anxiety, loans are getting harder to obtain, with tighter documentation requirements.
در میان افزایش اضطراب پیش فرض ( غیابی ) ، دریافت وام ها با داشتن الزامات مستندات محکم تر ( سفت و سخت تر ) دشوارتر می شوند.
5 - Auditors raised questions about the documentation of costs.
حسابرسان درباره ارائه مستندات هزینه ها سوالاتی را مطرح کردند.

مستندات
مستند: نوشته ای که پایسته و باشوند باشد، document
استناد: با نوشتارهای باشوند گواهی دادن، documenting
مستندسازی:یادداشت نویسه های ارزشمند برای گواهی دادن یا گواه نگاری، گواهمندی در برخی نویسه ها یاد شده ، documentation
...
[مشاهده متن کامل]

گرچه این چم ها همگی دارای بار سنگینی هستند.
ما واژه
نویسه مندیا نوشتارمند، را در برابر مستند،
نویسه:سند
نویسه نگاری:مستندسازی
پیشنهاد می کنیم،
از یاوران گرانقدر زبان شناس می خواهم این واژگان را تیزبینانه بررسی و دیدگاههای خویش را به ما بازخورد نمایند.
تلاش ما نگهداشت زبان شیرین پارسی است.
باسپاس

مستند سازی

بپرس