doctors

دکترها اکنون در مورد بیماری های مسری محتاطترند.

دکترها در خونش آثار مسمومیت پیدا کردند.

دکترها مریض دارند ولی وکلا موکل.

دکترها حق ویزیت خود را بالا برده اند.

دکترها او را معاینه کردند و گفتند سالم است.

شمار دکترها کم بود و فقط به بیماران رو به مرگ رسیدگی می کردند.

دکترها را از یک بیمارستان صحرایی به بیمارستان صحرایی دیگر می بردند و می آوردند.

دکترهایش او را به عرق ریزی انداختند و سپس به او دوش آب سرد دادند.

دکترها تصمیم گرفتند یک آزمایش دیگر هم بکنند.

دکترها اعلام کردند که بیمار خوب شدنی نیست و او را به منزل فرستادند.

دکترها بیماری او را به موقع تشخیص ندادند.

بچه ها ((دکتر و پرستار)) بازی می کنند.

دزدانی که خود را به عنوان پزشک جا زده بودند

در قدیم دکترهای دهات با اسب و کالسکه سفر می کردند.

مردانی که وانمود می کنند دکتر هستند

فقط افراد بالغ می توانند پزشک باشند.

بهبود سریع او دکترها را متعجب کرد.

بیماری عجیب او دکترها را سردرگم کرد.

سه تا از فرزندان من دکتر (یا پزشک) اند.

شوهرم و خود من هر دو پزشک هستیم.

من دو برادر دارم ; هر دو دکتر هستند.

جروم مقدس یکی از علمای بزرگ کلیسا بود.

پذیرایی به افتخار فوق لیسانس ها و دکترهای تازه

اگر روزی در اثر بیماری مردنی شوم،مایل نیستم پزشکان برای معالجه من دست به اقدامات شدید بزنند.