doctorate

/ˈdɑːktərət//ˈdɒktərət/

معنی: درجه دکتری، عنوان دکتری
معانی دیگر: دکتری، درجه ی دکتری، دکترا (doctor's degree هم می گویند)، دکترا (doctors degree هم می گویند)

جمله های نمونه

1. doctorate in education
دکتری در آموزش و پرورش

2. a doctorate in political science
دکترا در علوم سیاسی

3. my doctorate had given me a certain cachet in her parents' eyes
درجه ی دکترای من موجب شد که والدین او با نظر موافقی به من نگاه کنند.

4. an honorary doctorate degree
درجه ی دکترای افتخاری

5. he has a doctorate in chemistry
او دارای درجه ی دکتری در شیمی است.

6. he has a doctorate in economics
او در علم اقتصاد دکترا دارد.

7. he wrote his doctorate dissertation on sir walter raleigh
او رساله ی دکترای خود را درباره ی سروالتر رالی نگاشت.

8. the conference of an honorary doctorate
اعطای دکترای افتخاری

9. the conferment of an honorary doctorate
اعطای درجه ی دکترای افتخاری

10. to show off, he had framed his doctorate diploma
برای پز دادن دانش نامه ی دکتری خود را قاب کرده بود.

11. the odds of being hired are in your favor because you have a doctorate
چون دکترا داری احتمال اینکه تو را استخدام کنند زیاد است.

12. Brown received an honorary doctorate from Seoul University.
[ترجمه گوگل]براون دکترای افتخاری را از دانشگاه سئول دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]براون دکترای افتخاری را از دانشگاه سئول دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She has a doctorate in physics from Norwich.
[ترجمه گوگل]او دارای دکترای فیزیک از نوریچ است
[ترجمه ترگمان]او دکترای فیزیک اهل نورویچ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He hasn't enough credits to get his doctorate.
[ترجمه [sajjad shaya]] او اعتبار کافی برای گرفتن مدرک دکتری ندارد
|
[ترجمه گوگل]او اعتبار کافی برای گرفتن دکترا ندارد
[ترجمه ترگمان]اون به اندازه کافی مدرک برای گرفتن دکترا نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He obtained his doctorate in Social Psychology.
[ترجمه گوگل]او دکترای خود را در رشته روانشناسی اجتماعی گرفت
[ترجمه ترگمان]او دکترای خود را در روان شناسی اجتماعی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She has a doctorate in metallurgy from the University of Utah.
[ترجمه گوگل]او دارای دکترای متالورژی از دانشگاه یوتا است
[ترجمه ترگمان]او دکترای خود را در رشته متالورژی از دانشگاه یوتا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He's completed his doctorate on Victorian sexuality.
[ترجمه گوگل]او دکترای خود را در زمینه جنسیت ویکتوریایی به پایان رسانده است
[ترجمه ترگمان]او دکترای خود را در رابطه با تمایلات جنسی ویکتوریایی به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. She's been studying for her doctorate for three years already.
[ترجمه گوگل]او سه سال است که در مقطع دکتری تحصیل می کند
[ترجمه ترگمان]سه سال است که او به خاطر دکترا داره درس میخونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درجه دکتری (اسم)
doctorate

عنوان دکتری (اسم)
doctorate

انگلیسی به انگلیسی

• highest degree awarded by a graduate school (such as a ph.d., ed.d., etc.); doctor's degree, degree given to a graduate of a medical or dental school
a doctorate is the highest degree awarded by a university.

پیشنهاد کاربران

درجه ی دکتری
مثال:
the award of an honorary doctorate
اعطای یک درجه دکترای افتخاری
Ph. D. : مدرک دکتری
دکترا
به طور مثال:She has a doctorate.

بپرس