doable

/ˈduːəbəl//ˈduːəbəl/

معنی: شدنی، کردنی
معانی دیگر: انجام پذیر

جمله های نمونه

1. Is this project something that you think is doable?
[ترجمه گوگل]آیا این پروژه چیزی است که به نظر شما قابل انجام است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این پروژه چیزی است که شما فکر می کنید قابل انجام است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It provides 490 calories, which is doable, even for older women.
[ترجمه گوگل]490 کالری دریافت می کند که حتی برای خانم های مسن نیز قابل انجام است
[ترجمه ترگمان]این کار ۴۹۰ کالری را تامین می کند که این کار شدنی است حتی برای زنان مسن تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Break large projects into smaller and doable parts.
[ترجمه گوگل]پروژه های بزرگ را به بخش های کوچکتر و قابل انجام تقسیم کنید
[ترجمه ترگمان]پروژه های بزرگ را به بخش های کوچک تر و قابل انجام تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That's doable in theory, because special relativity states that time slows down and distances shrink for travelers approaching light speed.
[ترجمه گوگل]این در تئوری قابل انجام است، زیرا نسبیت خاص بیان می کند که زمان برای مسافرانی که به سرعت نور نزدیک می شوند، کند می شود و فاصله ها کوچک می شود
[ترجمه ترگمان]این کار در تئوری شدنی است، زیرا در آن زمان، نسبیت خاص بیان می کند که زمان کم می شود و فواصل برای مسافرانی که به سرعت نور نزدیک می شوند، کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is ripe in technology and doable in practice that one old condensing turbine with proper parameter is remade to be postposition turbine of the back extraction pressure turbine.
[ترجمه گوگل]از نظر فناوری رسیده و در عمل قابل انجام است که یک توربین چگالشی قدیمی با پارامتر مناسب دوباره ساخته شود تا توربین پستی توربین فشار استخراج عقب باشد
[ترجمه ترگمان]این امر در فن آوری و شدنی بودن آن در عمل فرا رسیده که یک توربین تراکم قدیمی با پارامتر مناسب برای توربین postposition توربین فشار پشتیبان طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ride to Shattrath ( easily doable at 60 ) to set your Hearthstone and grab the flight path. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]سوار به شاترات شوید (به راحتی در 60 دقیقه قابل انجام است) تا سنگ قلب خود را تنظیم کنید و مسیر پرواز را بگیرید فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]برای تنظیم hearthstone و گرفتن مسیر پرواز به Shattrath (به راحتی با سرعت ۶۰)به Shattrath بروید فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is ripe in technology and doable in practice that one old condensing turbine with proper parameter is remade to be postposition t. . .
[ترجمه گوگل]از نظر فناوری رسیده و در عمل قابل انجام است که یک توربین چگالشی قدیمی با پارامتر مناسب مجدداً ساخته شود تا موقعیت t postposition شود
[ترجمه ترگمان]این کار در فن آوری و شدنی است که در عمل می توان انجام داد که یک توربین تراکم قدیمی با پارامتر مناسب از نو بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Why are some things sayable and doable and others aren't?
[ترجمه گوگل]چرا بعضی چیزها قابل گفتن و انجام شدن هستند و بعضی دیگر نیستند؟
[ترجمه ترگمان]چرا یه چیزایی مثل کار کردن و شدنیه و دیگران نیستن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But holding the line at current levels is doable -- and necessary.
[ترجمه گوگل]اما نگه داشتن خط در سطوح فعلی قابل انجام است -- و ضروری است
[ترجمه ترگمان]اما برگزاری این خط در سطوح فعلی قابل انجام است - - و لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Doable measures on remanufacturing about storing liquid petroleum gas were put forward.
[ترجمه گوگل]اقدامات قابل انجام در مورد بازسازی در مورد ذخیره سازی گاز نفتی مایع ارائه شد
[ترجمه ترگمان]اقدامات احتیاطی در مورد ذخیره سازی گاز مایع به جلو مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Break down the apparently unattainable activity to small doable steps.
[ترجمه گوگل]فعالیت های به ظاهر دست نیافتنی را به مراحل کوچک قابل انجام تقسیم کنید
[ترجمه ترگمان]این فعالیت به ظاهر غیرقابل دسترس را به مراحل قابل انجام قابل انجام تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's not doable by Friday.
[ترجمه گوگل]تا جمعه امکان پذیر نیست
[ترجمه ترگمان]این کار تا جمعه شدنی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We've got to think first whether this plan is doable.
[ترجمه گوگل]ابتدا باید فکر کنیم که آیا این طرح قابل انجام است یا خیر
[ترجمه ترگمان]ما باید ابتدا فکر کنیم که آیا این برنامه قابل انجام است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This project may be difficult, but I still think it's doable.
[ترجمه گوگل]این پروژه ممکن است دشوار باشد، اما من هنوز فکر می کنم که قابل انجام است
[ترجمه ترگمان]ممکن است این پروژه دشوار باشد، اما من هنوز فکر می کنم این کار شدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You did well to even start the project -- at first we didn't think it was doable at all.
[ترجمه گوگل]شما خوب عمل کردید که حتی پروژه را شروع کردید - در ابتدا ما اصلاً فکر نمی‌کردیم که انجام شود
[ترجمه ترگمان]شما خوب کردید که پروژه را شروع کنید - در ابتدا فکر نمی کردیم این کار شدنی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شدنی (صفت)
feasible, possible, precipitant, doable

کردنی (صفت)
doable

انگلیسی به انگلیسی

• possible, achievable, can be done

پیشنهاد کاربران

Doable = feasible = practical شدنی/عملی/قابل اجرا/انجام پذیر/امکان پذیر/دست یافتنی/قابل دریافت
. This project may be difficult, but I still think it's doable
. Building a dam across that river will take a great effort, but it is doable
...
[مشاهده متن کامل]

. None of the jobs were fun, but they were doable
. The bank officer said that our loan was doable

Ok is entirely Doable. It is possible. But possible doesn't mean easy to do
شدنی - کردنی - عملی - قابل انجام - انجام پذیر
قابلِ انجام
انجام شدنی
شدنی - عملی

بپرس