do without

/du wɪˈθaʊt//duː wɪˈðaʊt/

بی نیاز بودن از، (بدون چیزی) توانستن

جمله های نمونه

1. In her work she cannot do without a computer.
[ترجمه گوگل]در کار خود او نمی تواند بدون کامپیوتر انجام دهد
[ترجمه ترگمان]در کارش بدون یک کامپیوتر نمی تواند این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We can't do without the help of your organisation.
[ترجمه گوگل]ما بدون کمک سازمان شما نمی توانیم انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما بدون کمک سازمان شما نمی توانیم انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can do without your advice.
[ترجمه گوگل]من می توانم بدون توصیه شما
[ترجمه ترگمان]بدون توصیه شما می توانم این کار را بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do what I tell you to do without complaining.
[ترجمه گوگل]کاری را که به شما می گویم بدون شکایت انجام دهید
[ترجمه ترگمان]کاری رو بکن که بهت میگم بدون شکایت کردن چیکار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No one can do without sleep for very long.
[ترجمه Angelcried] هیچکس نمی تواند بدون خواب برای مدت زیادی ادامه دهد ( زنده بماند )
|
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند برای مدت طولانی بدون خواب باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند مدت زیادی بخوابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Liz is an absolute treasure-I couldn't do without her.
[ترجمه گوگل]لیز یک گنج مطلق است - من نمی توانستم بدون او
[ترجمه ترگمان]لیز یک گنج مطلق است - بدون او نمی توانستم کار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If there's none left we'll have to do without.
[ترجمه گوگل]اگر چیزی باقی نماند، باید بدون آن کار کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر هیچ چیز باقی نمانده باشد، ما مجبور خواهیم شد که این کار را بکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He can't do without a secretary.
[ترجمه گوگل]او بدون منشی نمی تواند
[ترجمه ترگمان]او بدون منشی هم نمی تواند این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A car is something we can't do without.
[ترجمه گوگل]ماشین چیزی است که بدون آن نمی توانیم انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]یک ماشین کاری است که نمی توانیم بدون آن انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We'll just have to do without for a while.
[ترجمه گوگل]ما فقط باید برای مدتی بدون آن کار کنیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط باید یه مدتی این کار رو بکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can do without your advice,(Sentence dictionary) if you don't mind.
[ترجمه گوگل]من می توانم بدون توصیه شما، (فرهنگ جملات) اگر شما اشکالی ندارد
[ترجمه ترگمان]من بدون نصیحت شما می توانم این کار را انجام دهم، (فرهنگ لغت نامه)اگر شما اهمیت ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I could do without all this hassle.
[ترجمه گوگل]من می توانستم بدون این همه دردسر انجام دهم
[ترجمه ترگمان]بدون این دردسر می تونستم انجامش بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We shall do without a holiday this summer.
[ترجمه گوگل]ما این تابستان را بدون تعطیلات انجام خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]این تابستان را بدون گذراندن تعطیلات خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We can do without him.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم بدون او
[ترجمه ترگمان]بدون اون می تونیم این کار رو بکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Try to do without tobacco and alcohol.
[ترجمه گوگل]سعی کنید بدون تنباکو و الکل کار کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید بدون سیگار و یا الکل کار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• manage without, give up on, get along lacking

پیشنهاد کاربران

بدون چیزی گذران/سر کردن
Succeed in living or working without sb r
موفقیت شدن در انجام کاری بدون احتیاج به چیزی یا کسی
نبودن را باهاش ساختن
باید بسوزی بسازی
do it by yourself
it means that you do sth with no helps sand be succesful in it
در کاری بدون نیاز و کمک کسی موفق شدن و یا ان را انجام دادن
ex=we dont have milk to add it. . so you gotta do without
بدون چیزی کار یا زندگی کردن
Exp: we do without car
بدون چیزی کاری را انجام دادن
بدون چیزی سرکردن
بدون کسی/چیزی زندگی رو گذراندن
به تنهایی تمام کردن
تنهایی انجام دادن
صرف نظر کردن
کنار آمدن با شرایط، بدون داشتنِ. . .

بدون ( چیزی یا کسی ) کاری را انجام دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس