ضایع کردن
آسیب زدن
۱. صدمه زدن، ۲. به معنای شرمنده کردن کسی هم میاد
( چیزی را ) داغون کردن
# Dairy foods do a number on my stomach
# The young man did a number on the car that he borrowed from his uncle
داغون کردن
درب و داغون کردن
درب و داغون کردن
اسیب رساندن