do a job on someone


کلاه سر کسی گذاشتن، به کسی حقه زدن

پیشنهاد کاربران

این دو مثال برای این اصطلاح کاربرد دارد:do a job on something
1 - خراب کردن و درب و داغون کردن چیزی: The puppy did a
job on my shoes and they all chewed to pieces
2 - مدفوع کردن: The puppy did a job on the living room carpet

بپرس