dizzying

جمله های نمونه

1. a dizzying network of tunnels and under- ground passageways
شبکه ی گیج کننده ای از تونل ها و راهروهای زیرزمینی

انگلیسی به انگلیسی

• causing vertigo, causing dizziness; confusing, bewildering

پیشنهاد کاربران

بپرس