divot

/ˈdɪvət//ˈdɪvət/

(اسکاتلند) باریکه (یا تکه)ی چمن که برای پوشش بام پهلوی هم چیده می شود

جمله های نمونه

1. His divot travelled half way to the green and had landed before Andy lifted his head.
[ترجمه گوگل]دیووت او نیمی از راه را تا سبزه طی کرد و قبل از اینکه اندی سرش را بلند کند فرود آمد
[ترجمه ترگمان]divot تا نیمه راه سبز رفت و قبل از اینکه اندی سرش را بلند کند فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Taking too much of a divot is called hitting a fat shot and results in a loss of distance.
[ترجمه گوگل]گرفتن بیش از حد دیووت، ضربه زدن به یک ضربه چاق نامیده می شود و منجر به از دست دادن فاصله می شود
[ترجمه ترگمان]گرفتن مقدار زیادی از a به ضربه زدن به یک عکس چربی گفته می شود و منجر به از دست دادن فاصله می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You have the divot in your left hand and the putter in your right.
[ترجمه گوگل]شما دیووت را در دست چپ و پاتر را در دست راست خود دارید
[ترجمه ترگمان]تو نقش زمین رو توی دست چپت و چوب گلف سمت راستت رو داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I replaced the divot and went chasing after him.
[ترجمه گوگل]دیووت را عوض کردم و دنبالش رفتم
[ترجمه ترگمان]من جاش رو عوض کردم و دنبال اون رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lots of 20 Anodized Aluminum Golf Divot tools Great golf outing give aways!
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از 20 ابزار آلومینیومی آنودایز شده گلف Divot برای گردش گلف عالی است!
[ترجمه ترگمان]خیلی از ۲۰ ابزار گلف با استفاده از گلف بازی گلف بزرگ گلف به شما تعلق خواهد داشت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A divot which is not completely detached is not a loose impediment.
[ترجمه گوگل]دیوتی که کاملاً جدا نشده باشد، مانعی نیست
[ترجمه ترگمان]A که به اندازه کافی مجزا نیست مانع سست عنصری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Repairing the divot caused by an average lumpectomy requires eight to 10 syringes to get about 360 cc of fat tissue.
[ترجمه گوگل]ترمیم دیووت ناشی از لامپکتومی متوسط ​​به هشت تا 10 سرنگ نیاز دارد تا حدود 360 سی سی بافت چربی بدست آید
[ترجمه ترگمان]تعمیر the ناشی از یک lumpectomy متوسط نیازمند هشت تا ۱۰ سرنگ برای رسیدن به حدود ۳۶۰ سی سی از بافت چربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I takes a big divot.
[ترجمه گوگل]من یک تقسیم بزرگ می کنم
[ترجمه ترگمان] من یه چوب گلف بزرگ می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I actually found it hard to make myself make a divot at first - it just seemed wrong.
[ترجمه گوگل]در واقع در ابتدا برایم سخت بود که خودم را وادار به تقسیم بندی کنم - اشتباه به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]در واقع آن را سخت پیدا کردم که خودم را ثابت کنم - در ابتدا اشتباه به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was a good drive but the ball ended up in a divot.
[ترجمه گوگل]یک درایو خوب بود اما توپ در نهایت به یک تقسیم ختم شد
[ترجمه ترگمان]رانندگی خوبی بود اما توپ به جای چوب گلف باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• small chunk of earth gouged out with a club (golf)

پیشنهاد کاربران

بپرس