divorcement

/dɪˈvɔːrsmənt//dɪˈvɔːsmənt/

معنی: جدایی، تفرقه
معانی دیگر: (قدیمی) طلاق، متارکه

جمله های نمونه

1. The theory of litigation target in divorcement suit, additionally, also gives the theoritical foundation to the countercharge, the article points out some views of improvement about it.
[ترجمه گوگل]نظریه هدف دعوی در دعوای طلاق، علاوه بر این، مبانی نظری را نیز به جرایم متقابل می‌دهد که در این مقاله به برخی دیدگاه‌های بهبود در مورد آن اشاره شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نظریه دعوی حقوقی در لباس divorcement نیز پایه theoritical را به countercharge می دهد که این مقاله برخی از دیدگاه های بهبود در مورد آن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In some cases of divorcement, independent and autonomous position for the minors have been overlooked in view of overemphasis on free choice of divorcement.
[ترجمه گوگل]در برخی موارد طلاق، با توجه به تاکید بیش از حد بر انتخاب آزادانه طلاق، موقعیت مستقل و مستقل برای صغیر نادیده گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد of، موقعیت مستقل و مستقلی برای افراد نابالغ به عنوان تاکید بیش از حد بر انتخاب آزاد of نادیده گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wang Li insisted on divorcement. No matter how Chen Yong pleaded her, she did not want to go home.
[ترجمه گوگل]وانگ لی بر طلاق اصرار داشت مهم نیست که چن یونگ چقدر از او التماس کرد، او نمی خواست به خانه برود
[ترجمه ترگمان]وانگ لی روی divorcement پافشاری کرد مهم نیست که چن تا چه حد به او التماس کرده بود، او نمی خواست به خانه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is therefore necessary to take appropriate arrangement of the children as one of the principles for judging the divorcement cases.
[ترجمه گوگل]بنابراین لازم است که ترتیب مناسب فرزندان به عنوان یکی از اصول قضاوت در پرونده های طلاق در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین لازم است که ترتیبات مناسب برای کودکان به عنوان یکی از اصول داوری درباره موارد divorcement اتخاذ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is no rule in our litigation and theory on whether the counterclaim against the divorcement suit could be request. The litigation practice denies it either.
[ترجمه گوگل]در دعوا و نظریه ما قاعده ای وجود ندارد که آیا دعوای متقابل علیه دعوای طلاق قابل درخواست است یا خیر رویه دعوی نیز آن را رد می کند
[ترجمه ترگمان]هیچ قانونی در دادرسی و نظریه ما در مورد اینکه آیا the علیه دادخواست divorcement می تواند درخواست باشد وجود ندارد اقامه دعوی قضایی نیز این موضوع را انکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And they said, Moses suffered to write a bill of divorcement, and to put her away.
[ترجمه گوگل]و گفتند: موسی عذاب کشید تا طلاق نامه بنویسد و او را رها کند
[ترجمه ترگمان]و آن ها گفتند، موسی از نوشتن یک لایحه of رنج برد و او را کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her screen debut came the same year in the film A Bill of Divorcement, in which she played the daughter of star John Barrymore.
[ترجمه گوگل]اولین حضور او در سینما در همان سال در فیلم A Bill of Divorcement اتفاق افتاد که در آن نقش دختر ستاره جان بریمور را بازی کرد
[ترجمه ترگمان]شروع نمایش او همان سال در فیلم \"بیل of\" بود که در آن دختر ستاره جان باری مور را بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is no rule in our litigation and theory on whether the counterclaim against the divorcement suit could be request.
[ترجمه گوگل]در دعوا و نظریه ما قاعده ای وجود ندارد که آیا دعوای متقابل علیه دعوای طلاق قابل درخواست است یا خیر
[ترجمه ترگمان]هیچ قانونی در دادرسی و نظریه ما در مورد اینکه آیا the علیه دادخواست divorcement می تواند درخواست باشد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thus saith the LORD, Where is the bill of your mother's divorcement, whom I have put away?
[ترجمه گوگل]خداوند چنین می‌گوید، صورت‌حساب طلاق مادرت را که من کنار گذاشته‌ام کجاست؟
[ترجمه ترگمان]و گفت: ای خدا، بیل تز، بیل تز، بیل تز، که من از او دور شده ام کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They say unto him, Why did Moses then command to give a writing of divorcement, and to put her away?
[ترجمه گوگل]به او گفتند: پس چرا موسی دستور داد طلاق نامه بدهند و او را کنار بگذارند؟
[ترجمه ترگمان]به او می گویند: چرا موسی دستور داد که a بنویسد و او را کنار بگذارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But in justice practicing we always face the problem on hard quoting of the offence of party; therefore the carrying out of harm compensation system on divorcement is restricted.
[ترجمه گوگل]اما در اجرای عدالت همیشه با مشکل نقل قول سخت جرم طرف مواجه هستیم بنابراین اجرای سیستم جبران خسارت طلاق محدود شده است
[ترجمه ترگمان]اما در اجرای عدالت همیشه با مشکل به نقل از جرم حزب مواجه هستیم؛ بنابراین اجرای سیستم جبران آسیب در divorcement محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Finally, the author intends to give a preliminary conclusion to several issues regarding compensations for divorcement mental damage, and tries to bring forward some legislative suggestions.
[ترجمه گوگل]در پایان، نگارنده بر آن است تا به چند موضوع در خصوص جبران خسارت روانی طلاق نتیجه‌گیری مقدماتی داده و پیشنهادهای قانونی ارائه کند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، نویسنده قصد دارد به چند مساله در رابطه با جبران خسارت روانی divorcement بپردازد و تلاش می کند تا برخی پیشنهادها قانونی را مطرح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدایی (اسم)
abscission, separation, divorce, segregation, breakaway, rupture, dissociation, gulf, schism, divorcement, schismatism, disjunction, disunion, seclusion, sequestrum, severance

تفرقه (اسم)
division, concision, schism, divorcement, schismatism, scissoring, sequestration, deployment

انگلیسی به انگلیسی

• dissolution of a marriage; separation

پیشنهاد کاربران

بپرس