جدا افتادن از چیزی، فاصله گرفتن از چیزی.
Sometimes politicians seem to be divorced from reality.
گاهی سیاستمداران از واقعیت فاصله می گیرند.
Far too many people see the work of scientists as divorced from daily life.
بسیاری از مردم دانشمندان را جدای از زندگی روزمره می بینند.
گاهی سیاستمداران از واقعیت فاصله می گیرند.
بسیاری از مردم دانشمندان را جدای از زندگی روزمره می بینند.