divisional

/dɪˈvɪʒənl̩//dɪˈvɪʒənl̩/

تقسیمی

جمله های نمونه

1. Congratulations, I hear you've been upgraded to divisional manager.
[ترجمه گوگل]تبریک می گویم، شنیده ام که شما به مدیر بخش ارتقا یافته اید
[ترجمه ترگمان]تبریک می گویم، شنیده ام که شما به قسمت مدیر بخش ارتقا پیدا کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An alarm links the police station to the divisional headquarters.
[ترجمه گوگل]زنگ هشدار ایستگاه پلیس را به مقر بخش ارتباط می دهد
[ترجمه ترگمان]آژیر خطر ایستگاه پلیس را به ستاد لشکر وصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She bears the grand title "Divisional President of the Finances Committee".
[ترجمه گوگل]او لقب بزرگ "رئیس بخش کمیته مالی" را دارد
[ترجمه ترگمان]او عنوان بزرگ \"رئیس کمیته امور مالی\" را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Divisional winners meet in the final to decide the pennant.
[ترجمه گوگل]برندگان بخش در فینال با هم ملاقات می کنند تا نشان را تعیین کنند
[ترجمه ترگمان]برندگان Divisional در دیدار نهایی برای تصمیم گیری در مورد جنگ با یکدیگر دیدار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Divisional Court concluded that nothing in that statement of facts constituted a threat, and the conviction was quashed.
[ترجمه گوگل]دادگاه بخش به این نتیجه رسید که هیچ چیز در آن بیانیه حقایق تهدیدی نیست و محکومیت لغو شد
[ترجمه ترگمان]دادگاه Divisional به این نتیجه رسید که هیچ چیز در این بیانیه از حقایق تهدیدی تشکیل نشده است و این محکومیت با شکست مواجه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Before that she was a divisional director in Berkshire and assistant director in Reading County Borough.
[ترجمه گوگل]قبل از آن او یک مدیر بخش در برکشایر و دستیار کارگردان در شهرستان ریدینگ کانتی بود
[ترجمه ترگمان]پیش از آن او مدیر بخش در برکشایر و دستیار مدیر بخش لیدی ریدینگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Projects are authorized by divisional product committees.
[ترجمه گوگل]پروژه ها توسط کمیته های محصول بخش مجوز می گیرند
[ترجمه ترگمان]پروژه ها توسط کمیته های تولید بخش بخش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, John Sainsby, divisional manager for Anglian Water, refuted their charges.
[ترجمه گوگل]با این حال، جان ساینزبی، مدیر بخش Anglian Water، اتهامات آنها را رد کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال جان Sainsby، مدیر بخش آب Anglian، اتهامات آن ها را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In 1952 he was elected assistant divisional organizer for division no. 2 retiring in June 196
[ترجمه گوگل]در سال 1952 او به عنوان دستیار سازماندهی بخش برای بخش شماره انتخاب شد 2 بازنشستگی در ژوئن 196
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۲، او به عنوان دستیار مدیر بخش برای تقسیم انتخاب شد ۲ نفر در ماه ژوئن ۱۹۶ بازنشسته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The local divisional commander called me direct.
[ترجمه گوگل]فرمانده لشکر محلی مستقیم با من تماس گرفت
[ترجمه ترگمان]فرمانده بخش محلی من را مستقیم صدا زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Contributing to decisions made by the Divisional Officer on matters relating to the section's specialism.
[ترجمه گوگل]کمک به تصمیمات اتخاذ شده توسط افسر بخش در مورد مسائل مربوط به تخصص بخش
[ترجمه ترگمان]مشارکت در تصمیم گیری های مربوط به افسر مسیول امور مربوط به مسایل مربوط به بخش مربوط به بخش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Miriam Warburton, a divisional veterinary officer, arrived, and was in turn refused entry to the hen-house.
[ترجمه گوگل]میریام واربرتون، افسر دامپزشکی بخش، وارد شد و به نوبه خود از ورود به مرغداری امتناع کرد
[ترجمه ترگمان]Miriam واربرتون یک افسر دانشکده افسری از راه رسید و به نوبه خود از ورود به خانه hen خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Divisional Court found that the by-laws did in fact adversely impinge upon just such rights.
[ترجمه گوگل]دادگاه بخش به این نتیجه رسید که آیین نامه در واقع به چنین حقوقی آسیب وارد کرده است
[ترجمه ترگمان]دادگاه Divisional دریافته است که قانون در حقیقت به طور منفی بر چنین حقوقی تاثیر منفی می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Penalty tries appear frequently in divisional games, usually for repeated collapsing of the scrum on the defence try-line.
[ترجمه گوگل]تلاش های پنالتی اغلب در بازی های تقسیمی ظاهر می شود، معمولاً برای فروپاشی مکرر اسکرام در خط دفاعی
[ترجمه ترگمان]پنالتی به طور مرتب در بازی های بخش به نظر می رسد، که معمولا برای شکست مکرر این ازدحام در خط دفاعی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Against divisional rivals, teams still will make two road trips to each city and have two home series against each team.
[ترجمه گوگل]در مقابل رقبای بخش، تیم ها همچنان دو سفر جاده ای به هر شهر خواهند داشت و دو بازی خانگی مقابل هر تیم خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]در مقابل رقبا، تیم ها همچنان دو سفر جاده ای به هر شهر انجام خواهند داد و دو سریال خانگی در مقابل هر تیم خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] تقسیمی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to division

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : divide
✅️ اسم ( noun ) : division / divide / divider / divisiveness
✅️ صفت ( adjective ) : divisible / divided / divisional / divisive
✅️ قید ( adverb ) : dividedly / divisively

بپرس