divinity

/dɪˈvɪnəti//dɪˈvɪnɪti/

معنی: خدا، خدایی، الوهیت، الهیات، خداوند، لا هوت
معانی دیگر: ربانیت، ربوبیت، الاهه، الهه، دارگونه، رب النوع، یزدان شناسی، نیروی الهی، الهام یزدانی، محسنات خداداده

جمله های نمونه

1. there's a divinity that shapes our ends . . .
(شکسپیر) خدایی هست که عاقبت ما را تعیین می کند . . .

2. there is a divinity that shapes our ends
(شکسپیر) خداوندی وجود دارد که عاقبت ما را معین می کند.

3. some believe in the divinity of christ
برخی معتقد به ربانیت عیسی هستند.

4. the soul may be considered an emanation of divinity lodged in man
می توان پنداشت که روح تجلی خداوند در بشر است.

5. She has a Doctorate in Divinity from York University.
[ترجمه گوگل]او دارای دکترای الهیات از دانشگاه یورک است
[ترجمه ترگمان]او دکترای الاهیات را از دانشگاه نیویورک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He suspected the dominant divinity of shallowness and an undue optimism.
[ترجمه گوگل]او به الوهیت غالب کم عمقی و خوش بینی بی مورد مشکوک بود
[ترجمه ترگمان]او به الوهیت غالب بودن سطحی و خوش بینی undue مشکوک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He announced that he was a student of divinity; did Mr Arkwright read his Bible?
[ترجمه گوگل]او اعلام کرد که شاگرد الوهیت است; آیا آقای آرک رایت کتاب مقدس خود را خوانده است؟
[ترجمه ترگمان]او اعلام کرد که او دانشجوی الهیات است؛ آیا آقای Arkwright کتاب مقدس را می خواند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The offended divinity gave not a thought to whether the youth had purposely insulted her or had come there in all innocence.
[ترجمه گوگل]الوهیت آزرده به این فکر نکرد که آیا آن جوان عمداً به او توهین کرده است یا بی گناه به آنجا آمده است
[ترجمه ترگمان]الوهیت offended به این فکر نیفتاده بود که آیا این جوان عمدا به او توهین کرده یا به بی گناهی او رسیده است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The search for the seat of divinity in man and nature is only a prelude to the aspiration for transcendence.
[ترجمه گوگل]جستجوی کرسی الوهیت در انسان و طبیعت تنها مقدمه ای برای آرزوی تعالی است
[ترجمه ترگمان]جستجو برای کرسی الوهیت در انسان و طبیعت تنها مقدمه ای برای اشتیاق تعالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It looked like the carrel of an overworked divinity student.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کارل یک دانش آموز الهیات بیش از حد کار کرده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که یک دانشجوی علوم الهی بیش از حد بر روی آن کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The delicate question of which divinity is absorbing which is not always clear.
[ترجمه گوگل]سوال ظریف اینکه کدام الوهیت جذب می شود که همیشه روشن نیست
[ترجمه ترگمان]این سوال ظریف که الوهیت آن را جذب می کند، همیشه روشن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After 194 the Emperor no longer claimed divinity.
[ترجمه گوگل]پس از سال 194 امپراتور دیگر ادعای الوهیت نکرد
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه ۱۹۴ امپراطور دیگر مدعی الوهیت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Neith: goddess of Sais and a divinity of warfare, with her early symbols of a bow and arrows and shield.
[ترجمه گوگل]نه: الهه سایس و الوهیت جنگ، با نمادهای اولیه کمان و تیر و سپر
[ترجمه ترگمان]الهه of: الهه جنگ و الهه جنگ با نشان های اولیه یک کمان و کمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is, of course, precisely the divinity with which Napoleon teased Laplace.
[ترجمه گوگل]البته این دقیقا همان الوهیتی است که ناپلئون با آن لاپلاس را اذیت کرد
[ترجمه ترگمان]البته این همان الوهیت است که ناپلئون با آن لاپلاس را مورد تمسخر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خدا (اسم)
almighty god, god, heaven, deity, holy, divinity, godhead, numen

خدایی (اسم)
deity, divinity, godhead, godship

الوهیت (اسم)
divinity, godhead, godhood, numen

الهیات (اسم)
divinity, theology

خداوند (اسم)
god, divinity, lord

لاهوت (اسم)
divinity

انگلیسی به انگلیسی

• deity, godhood; god, supreme being; god, minor deity; divinity fudge, white smooth fudge made with egg whites
divinity is the study of the christian religion.
divinity is also the quality of being divine.
a divinity is a god or goddess.

پیشنهاد کاربران

۱. الوهیت. ربانیت. ربوبیت. خدایی ۲. اله. الهه. خدا ۳. الهیات
مثال:
there is a divinity that shapes our ends
خدایی هست که عاقبت ما را تعیین می کند.
some believe in the divinity of Christ
برخی به الوهیت مسیح معتقد هستند.
The Divinity
خدا. خداوند. پروردگار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : divine / divinize
✅️ اسم ( noun ) : divinity / divination / diviner / divinization
✅️ صفت ( adjective ) : divine / divinatory
✅️ قید ( adverb ) : divinely
ذات خدا - ذات الهی
تقدس
قداست

بپرس