divination

/ˌdɪvəˈneɪʃn̩//ˌdɪvɪˈneɪʃn̩/

معنی: فالگیری، پیش گویی، فال، تفال، غیب گویی، حدس درست، فال بینی
معانی دیگر: آینده بینی (با سحر و جادو)

جمله های نمونه

1. Miraculous powers . . . divination, automatic writing, telepathy.
[ترجمه گوگل]قدرت های معجزه آسا پیشگویی، نوشتن خودکار، تله پاتی
[ترجمه ترگمان]قدرت پیشگویی، پیشگویی، writing اتوماتیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most clairvoyants restrict themselves to the pictures for divination.
[ترجمه فاطمه] پیشگویی برای اینده
|
[ترجمه گوگل]بیشتر روشن بینان برای پیشگویی خود را به تصاویر محدود می کنند
[ترجمه ترگمان]بیشتر clairvoyants می توانند خود را به تصاویر پیش گویی محدود کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Butto see Gnosticism principally in terms of divination and prognostication is to fail to understand it.
[ترجمه گوگل]اما دیدن عرفان اصولاً از منظر پیشگویی و پیشگویی، عدم درک آن است
[ترجمه ترگمان]Butto عمدتا از نظر divination و prognostication به این نکته توجه دارند که نمی توانند آن را درک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Consequently, this was a divination of deep significance.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، این یک پیشگویی با اهمیت عمیق بود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه این یک پیشگویی عمیق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fortunetelling, prophecy, and other forms of divination have been condemned by Saudi Arabia's religious leaders.
[ترجمه گوگل]پیشگویی، پیشگویی و سایر اشکال پیشگویی توسط رهبران مذهبی عربستان سعودی محکوم شده است
[ترجمه ترگمان]رهبران مذهبی عربستان سعودی، پیشگویی، پیشگویی و دیگر صور of توسط رهبران مذهبی عربستان سعودی محکوم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Divination is made up of a little error and superstition, plus a lot of fraud.
[ترجمه گوگل]فال از اندکی خطا و خرافات به اضافه تقلب زیاد تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]پیشگویی از یک اشتباه کوچک و خرافات، به اضافه یک عالمه کلاهبرداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Is -- date Lun title in 2009 is divination an east constellation?
[ترجمه گوگل]آیا عنوان -- date Lun در سال 2009 فال یک صورت فلکی شرقی است؟
[ترجمه ترگمان]آیا عنوان Lun در سال ۲۰۰۹ توسط صورت فلکی شرق کشف شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A Crystal Balls is an oracle of divination.
[ترجمه گوگل]توپ های کریستالی پیشگویی از پیشگویی است
[ترجمه ترگمان]یک گوی بلورین یک غیب گوی پیشگویی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In The I Ching, a divination of strong vitality and active force and conforming to the requirements of life and ideals always indicates luck and goodliness .
[ترجمه گوگل]در آی چینگ، فال نشاط قوی و نیروی فعال و انطباق با مقتضیات زندگی و آرمان ها همیشه حکایت از شانس و خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]در چینگ - چینگ، یک الهام از نیروی حیاتی قوی و نیروی فعال و منطبق با الزامات زندگی و ایده آل ها همیشه نشان دهنده شانس و شانس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The second form is Divination, or consulting oracles.
[ترجمه گوگل]شکل دوم، پیشگویی یا مشورت با اوایل است
[ترجمه ترگمان]شکل دوم پیشگویی یا oracles است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Healing, divination, developing psychic abilities, divine inspiration, healing power.
[ترجمه گوگل]شفا، پیشگویی، رشد توانایی های روانی، الهام الهی، قدرت شفابخشی
[ترجمه ترگمان]شفا، پیشگویی، توسعه توانایی های ذهنی، الهام الاهی، قدرت شفا دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He cheats people in the name of practicing divination.
[ترجمه گوگل]او به نام فالگیری مردم را فریب می دهد
[ترجمه ترگمان]او مردم را به نام پیشگویی گول می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Last year's divination had proved all too accurate.
[ترجمه گوگل]فال سال گذشته بسیار دقیق بود
[ترجمه ترگمان]پیشگویی سال پیش همه چیز را خیلی دقیق ثابت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On that basis, we shall survey some of these New Age and occult forms of divination.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، برخی از این عصر جدید و اشکال غیبی پیشگویی را بررسی خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، برخی از این عصر جدید و فرم های اسرار آمیز را بررسی خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فالگیری (اسم)
augury, divination

پیش گویی (اسم)
prophecy, augury, divination, prediction, prognostication, oracle, omen

فال (اسم)
handsel, presage, divination, auspice, omen, sortilege

تفال (اسم)
divination, fortune-telling

غیب گویی (اسم)
prophecy, divination

حدس درست (اسم)
divination

فال بینی (اسم)
soothsaying, divination

انگلیسی به انگلیسی

• practice of foretelling the future through supernatural means

پیشنهاد کاربران

انکشاف ( خصوصاً در فلسفه هایدگر )
بیشتر به معنای پیشگویی، غیب گویی یا آینده بینی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : divine / divinize
✅️ اسم ( noun ) : divinity / divination / diviner / divinization
✅️ صفت ( adjective ) : divine / divinatory
✅️ قید ( adverb ) : divinely
تقدس، ربوبیت، الوهیت
de - divination: تقدس زدایی
حدس درست

بپرس