dividend

/ˈdɪvəˌdend//ˈdɪvɪdend/

معنی: سهم، سود، سود سهام
معانی دیگر: سود (سهام و غیره)، (ریاضی) بخشی، مقسوم

جمله های نمونه

1. The peace dividend has not materialised despite military spending going down in most countries.
[ترجمه گوگل]با وجود کاهش هزینه های نظامی در بیشتر کشورها، سود صلح محقق نشد
[ترجمه ترگمان]این سود سهام علی رغم کاهش هزینه های نظامی در اغلب کشورها محقق نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What dividend did you receive?
[ترجمه راضیه] سود کدام سهام را دریافت کردید ؟
|
[ترجمه گوگل]چه سود سهامی دریافت کردید؟
[ترجمه ترگمان]کدام dividend را دریافت کردید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The final dividend will be held at 20. 7p, after an 8 per cent increase.
[ترجمه گوگل]سود نهایی پس از افزایش 8 درصدی در ساعت 20 7 برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]سود نهایی در روز ۲۰ ماه مه برگزار خواهد شد ۷ p بعد از ۸ درصد افزایش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The final dividend, payable on July is reduced to 1p.
[ترجمه گوگل]سود نهایی قابل پرداخت در ژوئیه به 1p کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]سود نهایی قابل پرداخت است که در ماه ژوئیه قابل پرداخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The first quarter dividend has been increased by nearly 4 per cent.
[ترجمه گوگل]سود سه ماهه اول نزدیک به 4 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]یک چهارم سود سهام به میزان نزدیک به ۴ درصد افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The high yields available on the dividend shares made them attractive to private investors.
[ترجمه گوگل]بازدهی بالای موجود در سهام سود سهام آنها را برای سرمایه گذاران خصوصی جذاب کرد
[ترجمه ترگمان]میزان بالای موجود در سهام سود سهام آن ها را برای سرمایه گذاران خصوصی جذاب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The interim dividend is maintained at 5 cents per share.
[ترجمه گوگل]سود موقت به ازای هر سهم 5 سنت حفظ می شود
[ترجمه ترگمان]سود ناخالص داخلی در هر سهم ۵ سنت حفظ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The individual is taxed on the amount of dividend received.
[ترجمه گوگل]بر میزان سود سهام دریافتی فرد مشمول مالیات می شود
[ترجمه ترگمان]هر فرد بر میزان سود سهام دریافتی مالیات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The board has recommended a final dividend of 6 pence per share.
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره سود نهایی 6 پنی برای هر سهم را توصیه کرده است
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره یک سود سهام نهایی ۶ پنس برای هر سهم سفارش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dividend is up 6% to 3p.
[ترجمه گوگل]سود سهام 6% افزایش یافته و به 3p رسیده است
[ترجمه ترگمان]سود سهام ۶ % تا ۳ p بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The dividend was pegged at 1p.
[ترجمه گوگل]سود سهام در 1p تعیین شد
[ترجمه ترگمان]سود سهام در ساعت یک بعد از میلاد ثابت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They have announced the quarterly dividend on the shares.
[ترجمه گوگل]سود سه ماهه سهام را اعلام کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها سهام سه ماهه سهام را اعلام کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dividend had to be paid out of reserves.
[ترجمه گوگل]سود سهام باید از ذخایر پرداخت می شد
[ترجمه ترگمان]سود حاصل از سود سهام باید پرداخت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Profit and dividend growth looks like being above average for the foreseeable future.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد رشد سود و سود سهام در آینده قابل پیش بینی بالاتر از حد متوسط ​​باشد
[ترجمه ترگمان]سود و رشد سود تقسیمی بیشتر از میانگین برای آینده قابل پیش بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The dividend should jump to 5p.
[ترجمه گوگل]سود سهام باید به 5p پرش کند
[ترجمه ترگمان]سود سهام باید به ۵ P برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سهم (اسم)
scare, stock, arrow, action, share, contribution, portion, allotment, lot, interest, dividend, quota, ration, blue-sky stock

سود (اسم)
gain, increment, use, benefit, advantage, profit, interest, dividend, avail, utility, behoof, fruit, lucre

سود سهام (اسم)
revenue, dividend

تخصصی

[حسابداری] سود سهام
[کامپیوتر] مقسوم
[حقوق] سود سهام
[ریاضیات] سود سهام، مقسوم، بخشی

انگلیسی به انگلیسی

• bonus, reward; portion of profits; share of anything divided; number to be divided (mathematics)
a dividend is the part of a company's profits which is paid to people who have shares in the company.

پیشنهاد کاربران

1. سود سهام 2. مزیت. امتیاز. پاداش 3. ( ریاضیات ) مقسوم. بخشی
DPS ( Dividend Per Share )
در مقابل EPS میتونه اینطور تعریف شه: سودی که در واقعیت - به ازای هر ی برگه سهم - پرداخت شده. ینی Earning سودی که فقط بدست اومده ولی Dividend بنی سودی که و واریز شده.
در متون حسابداری به معنای سود تقسیمی است
سود تقسیم شده
pay/bring/produce/yield dividends
سودمند بودن و مزیت داشتن ( مخصوصا در آینده )
فایده داشتن
ثمربخش بودن
to bring a lot of advantages at a later date
great advantages or profits
...
[مشاهده متن کامل]

to be very useful and bring a lot of advantages, especially later in the future
be profitable, yield results

منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/pay-bring-dividends• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/pay-dividends• https://www.oxfordlearnersdictionaries.com/definition/english/dividend?q=dividends
Soldiers are citizens of death’s grey land,
Drawing no dividend from time’s tomorrows
Siegfried Sassoon
سود نقدی تقسیمی
سود نقدی
ریاضی: مقسوم
فواید. تاثیر.
Performance of
management should be measured by potential to stay in business, to protect
investment, to ensure future dividends and jobs through improvement of product
and service for the future, not by the quarterly dividend.
سود سهام پرداخت شده به سهام داران
حاصل، نتیجه، پیامد، فایده، ماحَصَل
وجه نقد پرداختی با عنوان سود سهام
سود تقسیمی
سود سهام
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس