divide and rule

جمله های نمونه

1. The government's policies of divide and rule have only contributed to the volatility of the region.
[ترجمه گوگل]سیاست های دولت تفرقه بینداز و حکومت کن تنها به بی ثباتی منطقه کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]سیاست های تقسیم و حاکمیت دولت تنها به نوسانات این منطقه کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The well-tried Roman policy of divide and rule had been the basis of Augustan diplomacy and continued during the conquest.
[ترجمه گوگل]سیاست آزموده شده روم در خصوص تفرقه بینداز و حکومت کن، اساس دیپلماسی آگوستاست و در طول فتح نیز ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]سیاست روم قدیم از تقسیم و حکومت اساس سیاست آوگوستوس بود و در طول فتح ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He preferred to divide and rule.
[ترجمه گوگل]او تفرقه بیانداز و حکومت کند
[ترجمه ترگمان]او ترجیح می داد که تقسیم شود و حکومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Power to appoint is power to divide and rule.
[ترجمه گوگل]قدرت انتصاب قدرت تقسیم و حکومت است
[ترجمه ترگمان]قدرت انتصاب، قدرت تقسیم و حکومت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Britain did not divide and rule.
[ترجمه گوگل]بریتانیا تقسیم و حکومت نکرد
[ترجمه ترگمان]بریتانیا تقسیم و حکومت را رد نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That if you play the game of divide and rule long enough then you end up with Sister Souljah?
[ترجمه گوگل]اینکه اگر به اندازه کافی بازی تفرقه بینداز و حکومت کن را انجام دهی، در نهایت به خواهر سولجا می رسی؟
[ترجمه ترگمان]که اگر شما بازی را به اندازه کافی تقسیم کنید و آن وقت به حد کافی حکمرانی کنید، آن وقت با خواهر Souljah سر و کار دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They practised a policy of divide and rule.
[ترجمه گوگل]آنها سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن را در پیش گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها سیاست تقسیم و حکومت را تمرین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Divide and rule, a sound motto . Unite and lead, a better one.
[ترجمه گوگل]تفرقه بینداز و حکومت کن، یک شعار صحیح متحد شوید و رهبری کنید، یکی بهتر
[ترجمه ترگمان] Divide و فرمان روایی، یه شعار معمولی نگاه کن و رهبری کن، یک بهترش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Divide and rule has long been a favourite trick of the imperialists.
[ترجمه گوگل]تفرقه بینداز و حکومت کن از دیرباز ترفند مورد علاقه امپریالیست ها بوده است
[ترجمه ترگمان]تقسیم و قاعده از دیرباز یکی از حقه های مورد علاقه the بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They adopted the tactic of " divide and rule. "
[ترجمه گوگل]آنها تاکتیک "تفرقه بینداز و حکومت کن" را اتخاذ کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تاکتیک \"تقسیم و حکومت\" را تصویب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They haven't shown the political will to sort out the problem - there has been an element of divide and rule.
[ترجمه گوگل]آنها اراده سیاسی برای حل مشکل از خود نشان نداده اند - عنصری از تفرقه بینداز و حکومت کن وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]آن ها به اراده سیاسی نشان نداده اند که مشکل را حل کند - یک عنصر تقسیم و قانون وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Here too the Party could fend off opposition by a policy of divide and rule.
[ترجمه گوگل]در اینجا نیز حزب می‌تواند با سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن، مخالفت را دفع کند
[ترجمه ترگمان]در اینجا نیز حزب می تواند با سیاست تقسیم و حکومت مخالفت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Yamada Denki and its handful of smaller rival chains were able to divide and rule.
[ترجمه گوگل]یامادا دنکی و تعداد انگشت شماری از زنجیره های رقیب کوچکتر آن توانستند تفرقه بیندازند و حکومت کنند
[ترجمه ترگمان]Yamada Denki و تعدادی از زنجیره های رقیب کوچک تر قادر به تقسیم و حکومت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• separate in order to control, strategy of keeping a people or enemy separated into small groups in order to dominate them and prevent effective resistance

پیشنهاد کاربران

تفرقه بینداز و حکومت کن.
دو دسته کردن مردم به وسیله رفتار دوگانه حکومت.
مترادف: divide and conquer
( سیاست ) تفرقه انداز و حکومت کن؛ تفرقه و حکومت

بپرس