1. to divide a city into different districts
شهر را به مناطق مختلف بخش کردن
2. to divide history into different epochs
تاریخ را به دوره های مختلف تقسیم کردن
3. to divide into equal parts
به بخش های مساوی تقسیم کردن
4. to divide into two halves
به دو نیم تقسیم کردن
5. to divide the apples into quarters
سیب ها را به چهار بخش تقسیم کردن
6. to divide the money into fifths
پول را به پنج بخش برابر تقسیم کردن
7. to divide the profits among the partners
پخش کردن سود بین شرکا
8. short partitions divide the room into four cubicles
دیواره های کوتاه اتاق را به چهار اتاقک تقسیم می کند.
9. the growing divide between the rich and the poor
فاصله ی فزاینده بین اغنیا و فقرا
10. that period marks the divide between two eras of american history
آن عصر حدفاصل دو دوره ی تاریخ امریکا است.
11. Divide eight by two you get four.
[ترجمه گوگل]هشت را بر دو تقسیم کنید چهار به دست می آید
[ترجمه ترگمان] به Divide \"two\" اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به Divide \"two\" اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Think of me sometimes while Alps and ocean divide us,but they ever will,unless you wish it.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات به من فکر کن در حالی که آلپ و اقیانوس ما را از هم جدا می کنند، اما هرگز این کار را خواهند کرد، مگر اینکه تو بخواهی
[ترجمه ترگمان]گاهی در حالی که آلپ و اقیانوس ما را تقسیم می کنند به من فکر کنید، اما تا به حال این کار را خواهند کرد مگر این که شما بخواهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گاهی در حالی که آلپ و اقیانوس ما را تقسیم می کنند به من فکر کنید، اما تا به حال این کار را خواهند کرد مگر این که شما بخواهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The leader's speech aimed to close the embarrassing divide in party ranks.
[ترجمه آرش] هدف سخنرانی حل و فصل اختلاف خجالت آور میان احزاب بود.|
[ترجمه گوگل]هدف از سخنرانی رهبر رفع شکاف شرم آور در صفوف حزب بود[ترجمه ترگمان]هدف از سخنرانی رهبر بستن شکاف شرم آور در صفوف حزب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Latest statistics suggest the North/South divide is becoming even more pronounced.
[ترجمه گوگل]آخرین آمار حاکی از آن است که شکاف شمال و جنوب در حال آشکارتر شدن است
[ترجمه ترگمان]آخرین آمار نشان می دهد که تقسیم بندی شمال \/ جنوب در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آخرین آمار نشان می دهد که تقسیم بندی شمال \/ جنوب در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Scientists traditionally divide the oceans into zones.
[ترجمه گوگل]دانشمندان به طور سنتی اقیانوس ها را به مناطق تقسیم می کنند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان به طور سنتی اقیانوس ها را به مناطق تقسیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دانشمندان به طور سنتی اقیانوس ها را به مناطق تقسیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. His son is learning to multiply and divide.
[ترجمه گوگل]پسرش در حال یادگیری ضرب و تقسیم است
[ترجمه ترگمان]پسرش در حال یادگیری ضرب و تقسیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پسرش در حال یادگیری ضرب و تقسیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. For the sake of simplicity, let's divide the discussion into two parts.
[ترجمه گوگل]برای سادگی، بحث را به دو قسمت تقسیم می کنیم
[ترجمه ترگمان]به خاطر سادگی اجازه دهید بحث را به دو بخش تقسیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خاطر سادگی اجازه دهید بحث را به دو بخش تقسیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید