1. that book was very diverting
آن کتاب خیلی سرگرم کننده بود.
2. Environmentalists say that diverting water from the river will lower the water table and dry out wells.
[ترجمه گوگل]کارشناسان محیط زیست می گویند که انحراف آب از رودخانه باعث کاهش سطح آب و خشک شدن چاه ها می شود
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست می گویند که منحرف کردن آب از این رودخانه میز آب را کاهش خواهد داد و چاه های خشک را خشک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست می گویند که منحرف کردن آب از این رودخانه میز آب را کاهش خواهد داد و چاه های خشک را خشک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was accused of diverting some of the firm's money into his own pocket.
[ترجمه گوگل]او متهم بود که مقداری از پول شرکت را به جیب خودش میبرد
[ترجمه ترگمان]او متهم شد که مقداری از پول های شرکت را به جیب خودش اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او متهم شد که مقداری از پول های شرکت را به جیب خودش اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It's a marvellous game for diverting restless children on long car journeys.
[ترجمه گوگل]این یک بازی شگفت انگیز برای منحرف کردن کودکان بی قرار در سفرهای طولانی با ماشین است
[ترجمه ترگمان]بازی marvellous برای سرگرمی بچه های بی قرار در سفره ای طولانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بازی marvellous برای سرگرمی بچه های بی قرار در سفره ای طولانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She insists on diverting to a village close to the airport.
[ترجمه گوگل]او اصرار دارد که به روستایی نزدیک به فرودگاه تغییر مسیر دهد
[ترجمه ترگمان]او اصرار دارد که به روستایی نزدیک به فرودگاه منحرف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او اصرار دارد که به روستایی نزدیک به فرودگاه منحرف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In passing it gave much diverting information.
[ترجمه گوگل]به طور گذرا اطلاعات انحرافی زیادی به دست داد
[ترجمه ترگمان]هنگام گذشتن از آنجا اطلاعات بسیار جالبی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگام گذشتن از آنجا اطلاعات بسیار جالبی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Farmers were illegally diverting water to save their crops.
[ترجمه گوگل]کشاورزان به طور غیرقانونی آب را برای نجات محصولات خود هدایت می کردند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان به طور غیرقانونی آب را منحرف می کردند تا محصولاتشان را نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کشاورزان به طور غیرقانونی آب را منحرف می کردند تا محصولاتشان را نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. First, ASWs took responsibility for decisions diverting individuals from compulsory admission.
[ترجمه گوگل]اول، ASW ها مسئولیت تصمیماتی را که افراد را از پذیرش اجباری منحرف می کند، بر عهده گرفتند
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، ASWs مسئولیت تصمیم گیری و منحرف کردن افراد از پذیرش اجباری را برعهده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، ASWs مسئولیت تصمیم گیری و منحرف کردن افراد از پذیرش اجباری را برعهده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is an entirely diverting and unusual book, and is full of pictures of bosoms and bums.
[ترجمه گوگل]این یک کتاب کاملاً منحرف کننده و غیرمعمول است و پر از تصاویر سینه ها و ران ها است
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک کتاب کاملا سرگرم کننده و غیر عادی است و پر از تصاویر of و bums است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک کتاب کاملا سرگرم کننده و غیر عادی است و پر از تصاویر of و bums است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. So persuasive she could consider diverting into management consultancy.
[ترجمه گوگل]آنقدر متقاعد کننده بود که او میتوانست به سمت مشاوره مدیریت منحرف شود
[ترجمه ترگمان]با این وجود، او می توانست منحرف کردن موضوع مشاوره مدیریتی را در نظر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این وجود، او می توانست منحرف کردن موضوع مشاوره مدیریتی را در نظر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. By diverting purchasing power from private spenders to government, taxes free resources from private uses.
[ترجمه گوگل]با هدایت قدرت خرید از مصرف کنندگان خصوصی به دولت، مالیات منابع را از مصارف خصوصی آزاد می کند
[ترجمه ترگمان]با منحرف کردن قدرت خرید از spenders خصوصی به دولت، مالیات منابع رایگان از مصارف خصوصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با منحرف کردن قدرت خرید از spenders خصوصی به دولت، مالیات منابع رایگان از مصارف خصوصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The cost of diverting mains services and public utilities can be very expensive and in certain situations virtually impossible.
[ترجمه گوگل]هزینه انحراف خدمات اصلی و خدمات عمومی می تواند بسیار گران و در شرایط خاص عملاً غیرممکن باشد
[ترجمه ترگمان]هزینه منحرف کردن خدمات برق اصلی و خدمات عمومی می تواند بسیار پرهزینه بوده و در شرایط خاص عملا غیر ممکن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هزینه منحرف کردن خدمات برق اصلی و خدمات عمومی می تواند بسیار پرهزینه بوده و در شرایط خاص عملا غیر ممکن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We heard that he was accusing us of diverting all the water on to his field.
[ترجمه گوگل]شنیدیم که او ما را متهم می کند که همه آب را به سمت مزرعه اش هدایت کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما شنیدیم که او ما را متهم کرده بود که همه آب را از روی زمین منحرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما شنیدیم که او ما را متهم کرده بود که همه آب را از روی زمین منحرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was a witty and diverting programme.
[ترجمه گوگل]این یک برنامه شوخ و منحرف کننده بود
[ترجمه ترگمان]این یک برنامه سرگرم کننده و سرگرم کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یک برنامه سرگرم کننده و سرگرم کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید