diversity

/dɪˈvɜːrsəti//daɪˈvɜːsɪti/

معنی: تفاوت، تنوع، گوناگونی
معانی دیگر: چندسانی، جورواجوری، اختلاف، ناجوری، ناهمجوری، ناسانی، عدم تشابه، دگرسانی

جمله های نمونه

1. the wide diversity of tastes and opinions
چندسانی (تنوع) گسترده ی سلیقه ها و عقاید

2. There is need for greater diversity and choice in education.
[ترجمه Yeganeh Aghakhany] در آموزش نیاز به تنوع و انتخاب بیشتر است
|
[ترجمه گوگل]نیاز به تنوع و انتخاب بیشتر در آموزش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیاز به تنوع و تنوع بیشتر در آموزش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Does television adequately reflect the ethnic and cultural diversity of the country?
[ترجمه گوگل]آیا تلویزیون به اندازه کافی تنوع قومیتی و فرهنگی کشور را منعکس می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا تلویزیون به اندازه کافی منعکس کننده تنوع قومی و فرهنگی کشور است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conservationists are mostly wedded to preserving diversity in nature.
[ترجمه گوگل]حافظان محیط زیست عمدتاً به دنبال حفظ تنوع در طبیعت هستند
[ترجمه ترگمان]Conservationists عمدتا به حفظ تنوع در طبیعت پیوند دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our party believes in encouraging cultural diversity, not diversion.
[ترجمه گوگل]حزب ما به تشویق تنوع فرهنگی معتقد است نه انحراف
[ترجمه ترگمان]حزب ما به تشویق تنوع فرهنگی و نه تفریح اعتقاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The organization promotes racial tolerance and unity in diversity.
[ترجمه گوگل]این سازمان تحمل نژادی و وحدت در تنوع را ترویج می کند
[ترجمه ترگمان]سازمان تحمل نژادی و اتحاد را در تنوع ترویج می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many employers seek diversity in their staffs.
[ترجمه shima payandeh] ( توجه: کلمه ی staff ذاتا جمع است و هیچوقت sجمع نمیگیرد. )
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارفرمایان به دنبال تنوع در کارکنان خود هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارفرمایان به دنبال تنوع در پرسنل خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have nothing against diversity; indeed, we want more of it.
[ترجمه نگارممم] ما مخالف تنوع وو تفاوت نیستیم بلکه خواستار بیشتر از آن هستیم
|
[ترجمه گوگل]ما چیزی علیه تنوع نداریم در واقع، ما بیشتر از آن می خواهیم
[ترجمه ترگمان]ما هیچ یک از تنوع تفاوت نداریم، در واقع، ما بیشتر از این می خواهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The producer was under pressure to maintain a diversity in his output.
[ترجمه گوگل]تولیدکننده تحت فشار بود تا تنوع تولید خود را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]تولید کننده برای حفظ تنوع در خروجی خود تحت فشار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is no fundamental diversity between the two ideologies.
[ترجمه گوگل]هیچ گونه تنوع اساسی بین این دو ایدئولوژی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ تنوع اساسی بین این دو ایدئولوژی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is a wide diversity of views on this subject.
[ترجمه گوگل]در مورد این موضوع دیدگاه‌های گوناگونی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های گوناگونی در مورد این موضوع وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Diversity is of fundamental importance to all ecosystems and all economies.
[ترجمه گوگل]تنوع برای همه اکوسیستم ها و همه اقتصادها از اهمیت اساسی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]تنوع، اهمیت اساسی برای همه اکوسیستم ها و همه اقتصادها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His object is to gather as great a diversity of material as possible.
[ترجمه گوگل]هدف او جمع آوری هر چه بیشتر تنوع مواد است
[ترجمه ترگمان]هدف او این است که تا جای ممکن تنوع زیادی از مواد را جمع آوری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The increasing racial diversity of the US is reflected in the latest census statistics.
[ترجمه گوگل]افزایش تنوع نژادی ایالات متحده در آخرین آمار سرشماری منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]تنوع نژادی فزاینده در ایالات متحده در آخرین آمار سرشماری منعکس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Social anthropology is centrally concerned with the diversity of culture.
[ترجمه گوگل]انسان شناسی اجتماعی به طور محوری به تنوع فرهنگ می پردازد
[ترجمه ترگمان]انسان شناسی اجتماعی به طور متمرکز به تنوع فرهنگی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفاوت (اسم)
margin, difference, discrepancy, diversity

تنوع (اسم)
potpourri, diversity, variety, versatility, divertimento, intermezzo

گوناگونی (اسم)
manifold, diversity, variety, variegation

تخصصی

[زمین شناسی] گوناگونی،تنوع تعداد انواع مختلف ارگانیسم ها در یک مجموعه را گویند . این عدد می تواند به روش های متنوعی اندازه گیری شود . که بعضی از این روش ها، گوناگونی را به معنای مجزایی ( تعداد گونه ها در یک مجموعه ) از تشابه یا تساوی گونه ای جدا می سازد . ( روشی که در آن افراد در میان گونه حاضر توزیع می شوند .)
[ریاضیات] تمایز

انگلیسی به انگلیسی

• variety; difference, unlikeness
someone or something's diversity is the state of it being varied or the range of its different conditions, qualities, or types.

پیشنهاد کاربران

۱. تنوع. گوناگونی ۲. اختلاف. تفاوت
مثال:
I thought that the diversity staff was not something I had to worry about.
من فکر کردم که تنوع کارکنان چیزی نبود که من مجبور بودم درباره آن نگران بشوم.
✍ توضیح: A range of different types or styles 🌍
🔍 مترادف: Variety
✅ مثال: The city is known for its cultural diversity, offering a range of cuisines and festivals.
تنوع پذیری
تنوع
مثال: The company values diversity in its workforce.
شرکت ارزش تنوع در نیروی کار خود را می پسندد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : diversify
اسم ( noun ) : diversity / diversification
صفت ( adjective ) : diverse / diversified
قید ( adverb ) : diversely
( معنی ضمنی ) : �رفع تبعیض�. در قوانین امریکا هر سازمانی که کارکنان متناسب با جمعیت رنگین پوستان ( سیاه پوستان، سفیدپوستان، سرخ پوستان ) و گروه های قومی مانند لاتین تباران، گروه های جنسیتی مانند زنان و مردان، و معلولان استخدام کند مالیات و عوارض کم تری می پردازد.
...
[مشاهده متن کامل]

سازمان های پای بند به رفع تبعیض �diversity organization� یا �diversity recruit organization� نامیده می شوند.

تنوع
در زمینه های اجتماعی: به معنای تفاوت بین اقشار جامعه ( مثلا تفاوت افراد سالم با افراد نا شنوا، که ایجاد تفاوت می کند ) ، تفاوت، عدم تمایز
گونه ها
جورواجوری
چندسانی، جورواجوری
تنوع، گوناگونی، تفاوت،
گونه گونی ، فراوانی ، ناهمسانی
ناهمسان - چندگانه
تنوع و گوناگونی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس