1. the diversion of government funds for personal uses
واراهی (اختلاس) پول های دولت برای امور شخصی
2. for the diversion of the enemy
برای منحرف کردن توجه دشمن
3. The magician's talk created a diversion of attention.
[ترجمه گوگل]صحبت های شعبده باز باعث انحراف توجه شد
[ترجمه ترگمان]صحبت جادوگر توجهم را جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صحبت جادوگر توجهم را جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. High tariffs often cause a diversion of trade from one country to another.
[ترجمه گوگل]تعرفه های بالا اغلب باعث انحراف تجارت از یک کشور به کشور دیگر می شود
[ترجمه ترگمان]تعرفه های بالا اغلب باعث انحراف تجارت از یک کشور به کشور دیگر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعرفه های بالا اغلب باعث انحراف تجارت از یک کشور به کشور دیگر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We made a short diversion to go and look at the castle.
[ترجمه رهاوی] سر راه یه سر رفتیم قلعه را هم دیدیم|
[ترجمه گوگل]یک انحراف کوتاه انجام دادیم تا برویم و قلعه را نگاه کنیم[ترجمه ترگمان]ما برای رفتن به قلعه تفریح کوتاهی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. From Poiso we make a short diversion to drive to the top of the mountain.
[ترجمه گوگل]از Poiso یک انحراف کوتاه انجام می دهیم تا به بالای کوه برسیم
[ترجمه ترگمان]از Poiso ما یک تفریح کوتاه برای رانندگی به بالای کوه انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از Poiso ما یک تفریح کوتاه برای رانندگی به بالای کوه انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The robbers threw smoke bombs to create a diversion.
[ترجمه گوگل]سارقان برای ایجاد انحراف، بمب های دودزا پرتاب کردند
[ترجمه ترگمان]دزدان برای ایجاد اختلاف بمب هایی را پرتاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دزدان برای ایجاد اختلاف بمب هایی را پرتاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Finger painting is very messy but an excellent diversion.
[ترجمه گوگل]نقاشی با انگشت بسیار کثیف است اما یک انحراف عالی است
[ترجمه ترگمان]نقاشی انگشت بسیار شلوغ است، اما یک تفریح عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقاشی انگشت بسیار شلوغ است، اما یک تفریح عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For the government, the war was a welcome diversion from the country's economic problems.
[ترجمه گوگل]برای دولت، جنگ یک انحراف خوشایند از مشکلات اقتصادی کشور بود
[ترجمه ترگمان]برای دولت، جنگ یک سرگرمی خوشایند از مشکلات اقتصادی کشور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای دولت، جنگ یک سرگرمی خوشایند از مشکلات اقتصادی کشور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The pilot set the aircraft up for a diversion to the nearest suitable airfield.
[ترجمه گوگل]خلبان هواپیما را برای انحراف به نزدیکترین فرودگاه مناسب تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]خلبان هواپیما را برای یک مسیر انحرافی به نزدیک ترین فرودگاه مناسب تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خلبان هواپیما را برای یک مسیر انحرافی به نزدیک ترین فرودگاه مناسب تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The party will make a pleasant diversion.
[ترجمه گوگل]مهمانی انحراف دلپذیری ایجاد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] مهمونی باعث سرگرمی خوبی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مهمونی باعث سرگرمی خوبی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The fire was started to create a diversion, allowing some prisoners to escape.
[ترجمه گوگل]آتش برای ایجاد یک انحراف شروع شد و به برخی از زندانیان اجازه فرار داد
[ترجمه ترگمان]آتش شروع به ایجاد انحراف کرد و به برخی از زندانیان اجازه فرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آتش شروع به ایجاد انحراف کرد و به برخی از زندانیان اجازه فرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The cinema provided a welcome diversion from camp routine.
[ترجمه گوگل]سینما باعث انحراف از روال اردو شد
[ترجمه ترگمان]این سینما از برنامه کمپ یک سرگرمی خوشایند فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سینما از برنامه کمپ یک سرگرمی خوشایند فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A smoke bomb created a diversion while the robbery took place.
[ترجمه گوگل]یک بمب دودزا باعث ایجاد انحراف در هنگام سرقت شد
[ترجمه ترگمان]یه بمب دود تبدیل به یه منحرف شد در حالی که دزدی اونجا رو گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یه بمب دود تبدیل به یه منحرف شد در حالی که دزدی اونجا رو گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The traffic had to follow a diversion because of an accident on the main road.
[ترجمه گوگل]به دلیل تصادف در جاده اصلی، ترافیک مجبور به انحراف بود
[ترجمه ترگمان]ترافیک به دلیل حادثه ای که در جاده اصلی اتفاق افتاد، مجبور به دنبال کردن مسیر انحرافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ترافیک به دلیل حادثه ای که در جاده اصلی اتفاق افتاد، مجبور به دنبال کردن مسیر انحرافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید