diversification

/daɪˌvərsəfəˈkeɪʃn̩//daɪˌvɜːsɪfɪˈkeɪʃn̩/

معنی: گوناکونی
معانی دیگر: گوناکونی

جمله های نمونه

1. The seminar was to discuss diversification of agriculture.
[ترجمه گوگل]این سمینار برای بحث در مورد تنوع کشاورزی بود
[ترجمه ترگمان]این سمینار درباره تنوع کشاورزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Failures, mergers, acquisitions, and diversification are the day-to-day diet of firms involved with the industry.
[ترجمه گوگل]شکست‌ها، ادغام‌ها، اکتساب‌ها و تنوع بخشیدن به رژیم غذایی روزانه شرکت‌های درگیر در این صنعت است
[ترجمه ترگمان]شکست ها، ادغام، مالکیت و تنوع، رژیم غذایی روزمره شرکت های درگیر در این صنعت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. BActivist Les Jones said diversification of the area is good for business.
[ترجمه گوگل]لس جونز، BActivist گفت که تنوع بخشیدن به این منطقه برای تجارت خوب است
[ترجمه ترگمان]BActivist لس جونز گفت که تنوع در این منطقه برای تجارت خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Further protostome diversification led to a plexus of annelids, molluscs and near relatives.
[ترجمه گوگل]تنوع بیشتر پروتوستوم منجر به ایجاد شبکه ای از حلزون ها، نرم تنان و خویشاوندان نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]تنوع زیستی بیشتر منجر به شبکه کوروئید of، molluscs و خویشاوندان نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A great diversification of herbivorous and carnivorous forms developed from the insectivores.
[ترجمه گوگل]تنوع زیادی از اشکال گیاهخوار و گوشتخوار از حشره خواران ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]هم چنین تنوع زیادی از گیاه خوار و هم گوشت خوار از the توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This diversification has been shown to correspond closely to a simple exponential growth model.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که این تنوع با یک مدل رشد نمایی ساده مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که این تنوع با یک مدل رشد نمایی ساده مطابقت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The study suggested diversification and rotation to boost production of other crops.
[ترجمه گوگل]این مطالعه تنوع و تناوب را برای افزایش تولید محصولات دیگر پیشنهاد کرد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه تنوع و چرخش به منظور افزایش تولید محصولات دیگر را پیشنهاد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To add a further dimension to the diversification, Fujitsu recently introduced a very fast supercomputer for scientific use.
[ترجمه گوگل]فوجیتسو برای افزودن ابعاد بیشتر به تنوع، اخیراً یک ابر رایانه بسیار سریع برای استفاده علمی معرفی کرده است
[ترجمه ترگمان]برای افزودن بعد بیشتر به تنوع، Fujitsu اخیرا یک supercomputer بسیار سریع برای کاربردهای علمی معرفی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Major problems facing the diversification plan included a lack of infrastructure and a labour shortage.
[ترجمه گوگل]مشکلات عمده پیش روی طرح تنوع شامل نبود زیرساخت و کمبود نیروی کار بود
[ترجمه ترگمان]مشکلات عمده که با برنامه تنوع روبرو هستند فقدان زیرساخت و کمبود نیروی کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Diversification into dynamic fast-growing industries is also made possible, as are moves to expand internationally.
[ترجمه گوگل]تنوع در صنایع پویا و با رشد سریع نیز امکان پذیر است، و همچنین حرکت هایی برای گسترش در سطح بین المللی امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]تنوع در صنایع با رشد سریع نیز امکان پذیر است چون در حال توسعه بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The coefficient of diversification measures the extent to which the portfolio has been diversified.
[ترجمه گوگل]ضریب تنوع، میزان تنوع پرتفوی را اندازه گیری می کند
[ترجمه ترگمان]ضریب تنوع، میزانی را که پورتفولیو در آن گوناگونی دارد، اندازه گیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Harman said diversification is one way his company can respond to forces it can not control, such as market conditions.
[ترجمه گوگل]هارمن گفت تنوع بخشی یکی از راه هایی است که شرکت او می تواند به نیروهایی که نمی تواند کنترل کند، مانند شرایط بازار، پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]هارمن گفت که تنوع روشی است که شرکت می تواند به نیروهای واکنش نشان دهد، مانند شرایط بازار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Diversification was still a distinct possibility, but there seemed to be more enthusiasm for concentrating on the propane market.
[ترجمه گوگل]تنوع همچنان یک امکان متمایز بود، اما به نظر می رسید که اشتیاق بیشتری برای تمرکز بر بازار پروپان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]diversification هنوز احتمال مشخصی داشت، اما به نظر می رسید که شور و شوق بیشتری برای متمرکز کردن روی بازار propane وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The massive trend, from 1965 to 1980, towards diversification is now largely seen to have been a mistake.
[ترجمه گوگل]روند گسترده، از سال 1965 تا 1980، به سمت تنوع در حال حاضر تا حد زیادی یک اشتباه به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]این گرایش عظیم از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۰، نسبت به تنوع در حال حاضر شاهد یک اشتباه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Such overseas business represented not so much diversification as a natural development of banking facilities to meet customer needs.
[ترجمه گوگل]چنین کسب‌وکارهای خارج از کشور، نه به‌اندازه توسعه طبیعی تسهیلات بانکی برای رفع نیازهای مشتریان، تنوع زیادی را نشان می‌داد
[ترجمه ترگمان]چنین تجارت خارجی تنوع زیادی به عنوان یک توسعه طبیعی از تسهیلات بانکی برای برآورده کردن نیازهای مشتریان نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گوناکونی (اسم)
diversification

تخصصی

[حسابداری] تنوع بخشی
[نساجی] تنوع تولید
[ریاضیات] گسترش، متنوع سازی

انگلیسی به انگلیسی

• process of becoming varied or diverse; production or sale of a variety of products; process of varying the types of stocks and bonds in an investor's portfolio (economics)

پیشنهاد کاربران

the action of diversifying something or the fact of becoming more diverse.
عمل تنوع بخشیدن به چیزی یا متنوع تر شدن مقوله ای.
Diversification refers to the strategy of spreading investments across different assets or asset classes to reduce risk. By diversifying, investors aim to minimize the impact of potential losses from any single investment.
...
[مشاهده متن کامل]

تنوع بخشی/Diversification به استراتژی توزیع سرمایه گذاری در دارایی ها یا طبقات دارایی های مختلف برای کاهش ریسک اشاره دارد.
هدف سرمایه گذاران با تنوع بخشی، به حداقل رساندن تأثیر زیان های احتمالی ناشی از هر سرمایه گذاری است.
*** نوع بخشی یک اصطلاح مالی که است و به کنشی از سرمایه گذاران گفته می شود که با خرید سبد سهام دارایی هایی که همبستگی پایینی دارند، خطرپذیری را کاهش می دهند. در سبدهای سهام به اندازه کافی بزرگ، خطر بازگشت سرمایه تنها به خطر دارایی های جداگانه وابسته نیست بلکه از هم وردایی خطرها تأثیر می پذیرد.
مثال؛
A well - diversified portfolio includes a mix of stocks, bonds, and real estate.
A financial planner might say, “Diversification is key to managing risk and achieving long - term investment goals. ”
In a discussion about investing in startups, someone might mention, “Investors often diversify their portfolio by investing in a range of startups across different industries. ”

[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
متنوع سازی
یک استراتژی مدیریت ریسک است که طیف گسترده ای از سرمایه گذاری ها را در یک سبد ترکیب می کند.
: گوناکونی ؟
گوناگونی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : diversify
اسم ( noun ) : diversity / diversification
صفت ( adjective ) : diverse / diversified
قید ( adverb ) : diversely
متنوع سازی ( در زمینه ی ارزهای دیجیتال )
گوناگونی
گوناگون سازی ، چندسان سازی ، چندگانه سازی ، تنوع دهی
گسترده سازی ، گسترش دهی

تنوع بخشی یکی از شیوه های کاهش خطر است. هدف از تنوع بخشی اختصاص سرمایه به چندین دارایی است، طوری که عملکرد هرکدام از دارایی ها عملکرد کل را نشان ندهد.
تنوع بخشی
واگرایی
تنوع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس