divan

/dɪˈvæn//dɪˈvæn/

معنی: دو ظرفیتی، دوبنیانی
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی)، (در امپراطوری عثمانی - شورای عالی دولتی و یا اتاقی که شورای عالی در آن تشکیل می شد) دیوان، اتاق پذیرایی (در ادارات دولتی)، بارگاه، نیمکت (معمولا بدون دسته و پشتی)، کاناپه، دارای دوظرفیت

جمله های نمونه

1. a divan with two red cushions
نیمکتی با دو کوسن قرمز

2. The episode of the divan on the stairs had occurred three days ago.
[ترجمه گوگل]قسمت دیوان روی پله ها سه روز پیش اتفاق افتاده بود
[ترجمه ترگمان]قسمت تخت روی پله ها سه روز پیش اتفاق افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Simon Horn also has mattresses and divan, bedside tables, chests of drawers, ottomans and wardrobes.
[ترجمه گوگل]سایمون هورن تشک و دیوان، میز کنار تخت، کمد، عثمانی و کمد نیز دارد
[ترجمه ترگمان]سیمون هورن هم تشک و تخت و میزه ای کنار تخت و کمد و کمد و کمد را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I sat on the divan and he on his high stool by the bench.
[ترجمه گوگل]من روی دیوان نشستم و او روی چهارپایه بلندش کنار نیمکت
[ترجمه ترگمان]روی نیمکت نشستم و روی چهارپایه بلندش کنار نیمکت نشستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sometimes a person would arrive just as the divan on which he had been sleeping was dragged away.
[ترجمه گوگل]گاه انسان همان طور که دیوانی را که روی آن خوابیده بود می کشیدند می رسید
[ترجمه ترگمان]گاه شخصی به همان نیمکت که خوابیده بود می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A divan bed, a matchwood wardrobe and some shelves by the bed.
[ترجمه گوگل]یک تخت دیوانه، یک کمد چوبی کبریت و چند قفسه کنار تخت
[ترجمه ترگمان]یک تخت، یک کمد، یک قفسه و چند قفسه روی تخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a double divan bed and single wardrobe bed in the living-room.
[ترجمه گوگل]یک تخت دونفره دیوانه و یک تخت کمد یک نفره در اتاق نشیمن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک تخت خواب دو نفره و یک تخت خواب کوچک در اتاق نشیمن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The living-room includes three single divan beds.
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن شامل سه تخت یک نفره دیوانه است
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن شامل سه تخت تخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They sat on the musty divan with a scratchy wool plaid blanket covering them to their chins.
[ترجمه گوگل]روی دیوان کپک زده نشستند و یک پتوی چهارخانه پشمی خراشیده تا چانه شان را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]روی نیمکت کپک زده نشسته بودند و یک پتوی پشمی پوشیده از پشمی که آن ها را پوشانده بود روی chins قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was round, and a large divan completely encircled it.
[ترجمه گوگل]گرد بود و دیوان بزرگی آن را کاملاً احاطه کرده بود
[ترجمه ترگمان]گرد و تخت بزرگی بود که کام لا آن را احاطه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lord Heney stretched himself out on the divan and laughed.
[ترجمه گوگل]لرد هنی خود را روی دیوان دراز کرد و خندید
[ترجمه ترگمان]لرد لاس روی نیمکت دراز کشید و خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An upholstered sofa or divan without arms or a back.
[ترجمه گوگل]مبل یا دیوان روکش بدون بازو و پشت
[ترجمه ترگمان]یک کاناپه یا تخت بدون اسلحه، بدون اسلحه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lord Henry stretched himself out on the divan and laughed.
[ترجمه گوگل]لرد هنری خود را روی دیوان دراز کرد و خندید
[ترجمه ترگمان]سر هنری روی نیمکت دراز کشید و خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was a modest but comfortably furnished room with a divan, low tables and large leather cushions on the floor.
[ترجمه گوگل]اتاقی ساده اما با مبلمان راحتی با یک دیوان، میزهای کم ارتفاع و کوسن های چرمی بزرگ روی زمین بود
[ترجمه ترگمان]اتاقی محقر اما راحت و راحت بود با یک نیمکت، میزه ای کوچک و بالش های کوچک چرمی روی زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دو ظرفیتی (اسم)
bivalence, bivalency, divan

دوبنیانی (اسم)
bivalence, bivalency, divan

انگلیسی به انگلیسی

• couch, large couch with no back or ends
a divan or a divan bed is a bed with a thick base under the mattress.

پیشنهاد کاربران

۱. نیمکت. کاناپه ۲. تخت نیمکتی
مثال:
She lies on a divan.
او روی یک نیمکت {کاناپه} دراز کشید.
دیوان حافظ
تصاویر زیر را نگاه کنید
divan
this word borrowed from Persian glossaries
History of the English Language - 1943

تختخواب دونفری
Divan =دیوان

بپرس