1. If renal function is adequate, diuresis should be instituted after volume replacement, to induce urinary calcium losses.
[ترجمه گوگل]اگر عملکرد کلیه کافی باشد، دیورز باید پس از جایگزینی حجم انجام شود تا باعث کاهش کلسیم در ادرار شود
[ترجمه ترگمان]اگر عملکرد کلیه مناسب باشد، diuresis باید پس از جایگزینی حجم، اعمال شود تا losses های ادراری را القا نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر عملکرد کلیه مناسب باشد، diuresis باید پس از جایگزینی حجم، اعمال شود تا losses های ادراری را القا نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Infusion of calcium concomitant with the diuresis will further augment renal magnesium excretion.
[ترجمه گوگل]انفوزیون کلسیم همزمان با دیورز باعث افزایش بیشتر دفع منیزیم کلیوی می شود
[ترجمه ترگمان]infusion کلسیم همراه با diuresis بیشتر دفع منیزیم renal را افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]infusion کلسیم همراه با diuresis بیشتر دفع منیزیم renal را افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Here, the continuing water diuresis may have washed out the medullary concentration gradient and led to a protracted concentrating defect.
[ترجمه گوگل]در اینجا، ادامه دیورز آب ممکن است گرادیان غلظت مدولاری را از بین برده باشد و منجر به نقص تمرکز طولانی مدت شود
[ترجمه ترگمان]در اینجا، diuresis آب ادامه یافته ممکن است گرادیان غلظت medullary را شسته و منجر به یک نقص تمرکز طولانی مدت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اینجا، diuresis آب ادامه یافته ممکن است گرادیان غلظت medullary را شسته و منجر به یک نقص تمرکز طولانی مدت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Magnesium reabsorption, is also inhibited when an osmotic diuresis is induced with mannitol, urea, or glucose.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دیورز اسمزی با مانیتول، اوره یا گلوکز القا می شود، بازجذب منیزیم نیز مهار می شود
[ترجمه ترگمان]منیزیم reabsorption نیز هنگامی که یک diuresis اسمزی با mannitol، اوره و یا گلوکز ایجاد می شود، مهار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]منیزیم reabsorption نیز هنگامی که یک diuresis اسمزی با mannitol، اوره و یا گلوکز ایجاد می شود، مهار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. No patient received forced saline diuresis.
[ترجمه گوگل]هیچ بیمار دیورز اجباری سالین دریافت نکرد
[ترجمه ترگمان] هیچ بیمار ترکیبی از محلول نمک معده نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هیچ بیمار ترکیبی از محلول نمک معده نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Treatment modalities include nonsteroidal antiinflammatory drugs, corticosteroids, diuresis, drainage, and pericardiectomy in severe cases.
[ترجمه گوگل]روش های درمانی شامل داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی، کورتیکواستروئیدها، دیورز، درناژ و پریکاردکتومی در موارد شدید است
[ترجمه ترگمان]روش های درمانی شامل داروهای غیر استروئیدی، corticosteroids، diuresis، drainage و pericardiectomy در موارد حاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش های درمانی شامل داروهای غیر استروئیدی، corticosteroids، diuresis، drainage و pericardiectomy در موارد حاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Besides hyperhydration, alkalinizing and diuresis, PGE1 and antivirus drug were effective in the treatment of HC.
[ترجمه گوگل]علاوه بر هیپرهیدراتاسیون، قلیایی کردن و دیورز، PGE1 و داروی آنتی ویروس در درمان HC موثر بودند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر hyperhydration، alkalinizing و diuresis، PGE۱ و آنتی ویروس آنتی ویروس در رفتار HC موثر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر hyperhydration، alkalinizing و diuresis، PGE۱ و آنتی ویروس آنتی ویروس در رفتار HC موثر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Heat - clearing, detoxifying, diuresis, significantly help gout, high uric acid.
[ترجمه گوگل]گرما - پاکسازی، سم زدایی، دیورز، کمک قابل توجهی به نقرس، اسید اوریک بالا
[ترجمه ترگمان]پاک سازی حرارتی، detoxifying، diuresis، به طور قابل توجهی به نقرس، اسید اوره بالا کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پاک سازی حرارتی، detoxifying، diuresis، به طور قابل توجهی به نقرس، اسید اوره بالا کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Conclusion: The effect of drying dampness and diuresis of Atractylodes Macrocephala is not related to diuretic effect, its peritoneal absorption function is suggested.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: اثر رطوبت خشک شدن و دیورز Atractylodes Macrocephala ارتباطی با اثر ادرارآور ندارد و عملکرد جذب صفاقی آن پیشنهاد میشود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اثر رطوبت خشک و diuresis of Macrocephala به اثر ادرار اور مرتبط نیست، تابع جذب peritoneal آن پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اثر رطوبت خشک و diuresis of Macrocephala به اثر ادرار اور مرتبط نیست، تابع جذب peritoneal آن پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Can use peritoneal and diuresis medicine, dialytic, artificial kidney to wait outside quickening poison eduction body.
[ترجمه گوگل]می توانید از داروی صفاقی و دیورز، دیالیتیک، کلیه مصنوعی استفاده کنید تا در خارج از بدن تولید سم سریع کننده صبر کنید
[ترجمه ترگمان]می تونین از مایع peritoneal و داروی diuresis و کلیه مصنوعی استفاده کنین تا بیرون منتظر بدن \"سم eduction\" بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می تونین از مایع peritoneal و داروی diuresis و کلیه مصنوعی استفاده کنین تا بیرون منتظر بدن \"سم eduction\" بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Forced diuresis e . g . management of barbiturate poisoning.
[ترجمه گوگل]دیورز اجباری e g مدیریت مسمومیت با باربیتورات
[ترجمه ترگمان]اجباری و اجباری گرم _ مدیریت مسمومیت barbiturate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اجباری و اجباری گرم _ مدیریت مسمومیت barbiturate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Diuresis dehumidification caffeine can improve and promote kidney function urine output.
[ترجمه گوگل]کافئین رطوبت زدایی دیورز می تواند عملکرد کلیه را بهبود بخشد و برون ده ادرار را تقویت کند
[ترجمه ترگمان]کافئین dehumidification می تواند باعث بهبود و ارتقا تولید ادرار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کافئین dehumidification می تواند باعث بهبود و ارتقا تولید ادرار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Patients with renal failure are, in effect, undergoing an osmotic diuresis since solute load per remaining functioning nephron is increased.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به نارسایی کلیه، در واقع، تحت یک دیورز اسمزی قرار می گیرند، زیرا بار املاح به ازای نفرون فعال باقیمانده افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به نارسایی کلیه به صورت معلول، تحت فشار اسمزی هستند چون بار حل شده در هر کارکرد باقیمانده افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به نارسایی کلیه به صورت معلول، تحت فشار اسمزی هستند چون بار حل شده در هر کارکرد باقیمانده افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Over several days, glycosuria leads to a significant osmotic diuresis, with losses of water in excess of sodium.
[ترجمه گوگل]در طی چند روز، گلیکوزوری منجر به دیورز اسمزی قابل توجهی با از دست دادن آب بیش از حد سدیم می شود
[ترجمه ترگمان]در طول چندین روز، glycosuria منجر به a قابل توجه اسمزی، با هدر رفتن آب در بیش از حد سدیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در طول چندین روز، glycosuria منجر به a قابل توجه اسمزی، با هدر رفتن آب در بیش از حد سدیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Most patients are prescribed loop diuretics rather than thiazides due to the higher efficiency of induced diuresis and natriuresis .
[ترجمه گوگل]بیشتر بیماران به دلیل کارایی بالاتر دیورز القایی و ناتریورز، به جای تیازیدها، دیورتیک های لوپ تجویز می کنند
[ترجمه ترگمان]بیشتر بیماران به جای thiazides به خاطر کارایی بالاتر of و natriuresis، یک diuretics حلقه تجویز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیشتر بیماران به جای thiazides به خاطر کارایی بالاتر of و natriuresis، یک diuretics حلقه تجویز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید