diuresis

/ˌdaɪjʊˈriːsɪs//ˌdaɪjʊəˈriːsɪs/

(پزشکی) ادرار زیاد، پیشاب زیاد، میزه آوری، پرپیشابی، طب ادرار زیاد، دوای مدر

جمله های نمونه

1. If renal function is adequate, diuresis should be instituted after volume replacement, to induce urinary calcium losses.
[ترجمه گوگل]اگر عملکرد کلیه کافی باشد، دیورز باید پس از جایگزینی حجم انجام شود تا باعث کاهش کلسیم در ادرار شود
[ترجمه ترگمان]اگر عملکرد کلیه مناسب باشد، diuresis باید پس از جایگزینی حجم، اعمال شود تا losses های ادراری را القا نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Infusion of calcium concomitant with the diuresis will further augment renal magnesium excretion.
[ترجمه گوگل]انفوزیون کلسیم همزمان با دیورز باعث افزایش بیشتر دفع منیزیم کلیوی می شود
[ترجمه ترگمان]infusion کلسیم همراه با diuresis بیشتر دفع منیزیم renal را افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Here, the continuing water diuresis may have washed out the medullary concentration gradient and led to a protracted concentrating defect.
[ترجمه گوگل]در اینجا، ادامه دیورز آب ممکن است گرادیان غلظت مدولاری را از بین برده باشد و منجر به نقص تمرکز طولانی مدت شود
[ترجمه ترگمان]در اینجا، diuresis آب ادامه یافته ممکن است گرادیان غلظت medullary را شسته و منجر به یک نقص تمرکز طولانی مدت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Magnesium reabsorption, is also inhibited when an osmotic diuresis is induced with mannitol, urea, or glucose.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دیورز اسمزی با مانیتول، اوره یا گلوکز القا می شود، بازجذب منیزیم نیز مهار می شود
[ترجمه ترگمان]منیزیم reabsorption نیز هنگامی که یک diuresis اسمزی با mannitol، اوره و یا گلوکز ایجاد می شود، مهار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No patient received forced saline diuresis.
[ترجمه گوگل]هیچ بیمار دیورز اجباری سالین دریافت نکرد
[ترجمه ترگمان] هیچ بیمار ترکیبی از محلول نمک معده نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Treatment modalities include nonsteroidal antiinflammatory drugs, corticosteroids, diuresis, drainage, and pericardiectomy in severe cases.
[ترجمه گوگل]روش های درمانی شامل داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی، کورتیکواستروئیدها، دیورز، درناژ و پریکاردکتومی در موارد شدید است
[ترجمه ترگمان]روش های درمانی شامل داروهای غیر استروئیدی، corticosteroids، diuresis، drainage و pericardiectomy در موارد حاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Besides hyperhydration, alkalinizing and diuresis, PGE1 and antivirus drug were effective in the treatment of HC.
[ترجمه گوگل]علاوه بر هیپرهیدراتاسیون، قلیایی کردن و دیورز، PGE1 و داروی آنتی ویروس در درمان HC موثر بودند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر hyperhydration، alkalinizing و diuresis، PGE۱ و آنتی ویروس آنتی ویروس در رفتار HC موثر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Heat - clearing, detoxifying, diuresis, significantly help gout, high uric acid.
[ترجمه گوگل]گرما - پاکسازی، سم زدایی، دیورز، کمک قابل توجهی به نقرس، اسید اوریک بالا
[ترجمه ترگمان]پاک سازی حرارتی، detoxifying، diuresis، به طور قابل توجهی به نقرس، اسید اوره بالا کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion: The effect of drying dampness and diuresis of Atractylodes Macrocephala is not related to diuretic effect, its peritoneal absorption function is suggested.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: اثر رطوبت خشک شدن و دیورز Atractylodes Macrocephala ارتباطی با اثر ادرارآور ندارد و عملکرد جذب صفاقی آن پیشنهاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اثر رطوبت خشک و diuresis of Macrocephala به اثر ادرار اور مرتبط نیست، تابع جذب peritoneal آن پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can use peritoneal and diuresis medicine, dialytic, artificial kidney to wait outside quickening poison eduction body.
[ترجمه گوگل]می توانید از داروی صفاقی و دیورز، دیالیتیک، کلیه مصنوعی استفاده کنید تا در خارج از بدن تولید سم سریع کننده صبر کنید
[ترجمه ترگمان]می تونین از مایع peritoneal و داروی diuresis و کلیه مصنوعی استفاده کنین تا بیرون منتظر بدن \"سم eduction\" بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Forced diuresis e . g . management of barbiturate poisoning.
[ترجمه گوگل]دیورز اجباری e g مدیریت مسمومیت با باربیتورات
[ترجمه ترگمان]اجباری و اجباری گرم _ مدیریت مسمومیت barbiturate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Diuresis dehumidification caffeine can improve and promote kidney function urine output.
[ترجمه گوگل]کافئین رطوبت زدایی دیورز می تواند عملکرد کلیه را بهبود بخشد و برون ده ادرار را تقویت کند
[ترجمه ترگمان]کافئین dehumidification می تواند باعث بهبود و ارتقا تولید ادرار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Patients with renal failure are, in effect, undergoing an osmotic diuresis since solute load per remaining functioning nephron is increased.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به نارسایی کلیه، در واقع، تحت یک دیورز اسمزی قرار می گیرند، زیرا بار املاح به ازای نفرون فعال باقیمانده افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به نارسایی کلیه به صورت معلول، تحت فشار اسمزی هستند چون بار حل شده در هر کارکرد باقیمانده افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Over several days, glycosuria leads to a significant osmotic diuresis, with losses of water in excess of sodium.
[ترجمه گوگل]در طی چند روز، گلیکوزوری منجر به دیورز اسمزی قابل توجهی با از دست دادن آب بیش از حد سدیم می شود
[ترجمه ترگمان]در طول چندین روز، glycosuria منجر به a قابل توجه اسمزی، با هدر رفتن آب در بیش از حد سدیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Most patients are prescribed loop diuretics rather than thiazides due to the higher efficiency of induced diuresis and natriuresis .
[ترجمه گوگل]بیشتر بیماران به دلیل کارایی بالاتر دیورز القایی و ناتریورز، به جای تیازیدها، دیورتیک های لوپ تجویز می کنند
[ترجمه ترگمان]بیشتر بیماران به جای thiazides به خاطر کارایی بالاتر of و natriuresis، یک diuretics حلقه تجویز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excessive urination

پیشنهاد کاربران

بپرس