dithering


کامپیوتر : ترکیب نقطه هاى رنگارنگ براى یک رنگ جدید یک روش گرافیکى کامپیوتر براى افزودن شدت نور نمایش

جمله های نمونه

1. He accused the government of dithering over the deal.
[ترجمه گوگل]او دولت را متهم کرد که بر سر این توافق دودل شده است
[ترجمه ترگمان]او دولت را به مردد ساختن این معامله متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stop dithering and choose which one you want!
[ترجمه گوگل]دست از دلخوری بردارید و کدامیک را که می خواهید انتخاب کنید!
[ترجمه ترگمان]با لکنت زبان حرف بزنید و هر کدام را که می خواهید انتخاب کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We're still dithering over whether to marry.
[ترجمه گوگل]ما هنوز در مورد ازدواج با هم اختلاف داریم
[ترجمه ترگمان]ما هنوز با هم over که ازدواج کنیم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was dithering and wouldn't make up her mind unless forced to.
[ترجمه گوگل]او در حال پریشان بود و تصمیمش را نمی گرفت مگر اینکه مجبور شود
[ترجمه ترگمان]او با dithering بود و تا زمانی که مجبور نشده بود تصمیمش را نمی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's still dithering over whether to accept the job she's just been offered.
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد پذیرش شغلی که به تازگی به او پیشنهاد شده است، شک دارد
[ترجمه ترگمان]هنوز با لکنت می گوید که آیا این شغل را قبول کرده است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stop dithering, girl, and get on with it!
[ترجمه گوگل]دست از عصبانیت بردارید، دختر، و آن را ادامه دهید!
[ترجمه ترگمان]آه، دختر، این کار را نکن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If you have been dithering about buying shares, now could be the time to do it.
[ترجمه گوگل]اگر در مورد خرید سهام تردید داشتید، اکنون زمان آن رسیده است که این کار را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]اگر در مورد خرید سهام مردد بوده اید، اکنون زمان آن است که این کار را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stop dithering and get on with it.
[ترجمه گوگل]دست از عصبانیت بردارید و به آن ادامه دهید
[ترجمه ترگمان] dithering رو متوقف کن و باه اش کنار بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For God's sake stop dithering and make up your mind!
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا دست از عصبانیت بردارید و تصمیم خود را بگیرید!
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا، dithering را بگیر و تصمیمت را بگیر!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was dithering over what to wear.
[ترجمه گوگل]او نگران بود که چه بپوشد
[ترجمه ترگمان]او با زبانی که به تن داشت، با لکنت گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stop dithering about which film you want to see or you'll miss them both!
[ترجمه گوگل]دیگر در مورد اینکه کدام فیلم را می خواهید ببینید نگران نباشید وگرنه هر دو را از دست خواهید داد!
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید ببینید چه فیلمی را خواهید دید یا شما هر دو را از دست خواهید داد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As I was dithering between neglected work and abandoned clearing up, she rang me.
[ترجمه گوگل]در حالی که من بین کار نادیده گرفته شده و پاکسازی رها شده بودم، او با من تماس گرفت
[ترجمه ترگمان]همچنان که با لکنت زبان، بین کاره ای فراموش شده و رها شدن از زمین رها می شدم، به من زنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Marcia was still upstairs, dithering over what she should pack.
[ترجمه گوگل]مارسیا هنوز در طبقه بالا بود و به این فکر می کرد که چه چیزهایی را باید جمع کند
[ترجمه ترگمان]مارشا هنوز در طبقه بالا بود، و با چیزهایی که باید جمع می کرد، حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No weakness was tolerated, no dithering allowed.
[ترجمه گوگل]هیچ ضعفی تحمل نمی شد، هیچ تضادی مجاز نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ ضعفی در کار نبود، نه با زبانی شیوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This same dithering had also damaged Cleo irrevocably.
[ترجمه گوگل]همین دو دلی به کلیو نیز آسیب جبران ناپذیری وارد کرده بود
[ترجمه ترگمان]این same هم به طور قطع به کلئو آسیب رسانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] ایجاد توهم - نمایش یک رنگ متوسط به وسیله ی ترکیب نقاط دو رنگ دیگر . محدودیت های سخت افزاری، چاپ یا نمایش تمام رنگها را ناممکن می کند. این روش برای نمایش طیفهای مختلف خاکستری بر روی چاپگر یا صفحه نمایشی که تولید مستقیم آنها غیر ممکن است، به کار می رود. - یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت ترکیب نقطه های رنگارنگ برای یک رنگ جدید ؛ نور نمایش

انگلیسی به انگلیسی

• mixing of colors, blending of pixels of different colors in order to create an area of intermediate color (computers)

پیشنهاد کاربران

بپرس