ditching
فرود اضطرارى هواپیما روى اب علوم هوایى : فرود اضطرارى هواپیما روى اب علوم نظامى : خندق یا سنگر کنى
تخصصی
[زمین شناسی] حفاری
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
در دندانپزشکی: به عدم اتصال درست میان ترمیم و دندان گفته می شود.
A defect at the junction between a restoration and the tooth.
جیم زدن
ditching ( حملونقل هوایی )
واژه مصوب: آبنشینی اضطراری
تعریف: نشست اضطراری هواگَرد روی آب
واژه مصوب: آبنشینی اضطراری
تعریف: نشست اضطراری هواگَرد روی آب
کنار گذاشتن چیزی - از سر باز کردن چیزی - از شر چیزی خلاص شدن - رها کردن - بی خیال چیزی شدن