1. the relative disunity of the west encouraged the communists
چند دستگی نسبی غرب به کمونیست ها قوت قلب می داد.
2. Disunity destroyed the Republicans at the polls.
[ترجمه گوگل]نفاق، جمهوری خواهان را در پای صندوق های رای نابود کرد
[ترجمه ترگمان]disunity جمهوری خواهان را در پای صندوق های رای نابود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]disunity جمهوری خواهان را در پای صندوق های رای نابود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There should be no disunity within our party.
[ترجمه گوگل]در حزب ما نباید اختلاف ایجاد شود
[ترجمه ترگمان] نباید تو مهمونی ما \"disunity\" وجود داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نباید تو مهمونی ما \"disunity\" وجود داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Disunity finally proved fatal to the rebels' cause.
[ترجمه گوگل]نفاق در نهایت برای شورشیان کشنده بود
[ترجمه ترگمان]disunity در نهایت منجر به مرگ شورشیان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]disunity در نهایت منجر به مرگ شورشیان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He had been accused of promoting disunity within the armed forces.
[ترجمه گوگل]او به ترویج تفرقه در نیروهای مسلح متهم شده بود
[ترجمه ترگمان]او به ترویج disunity در نیروهای مسلح متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به ترویج disunity در نیروهای مسلح متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was persuaded that disunity in the church was displeasing to heaven and bad for the empire's success and prosperity.
[ترجمه گوگل]او متقاعد شد که نفاق در کلیسا برای بهشت ناخوشایند و برای موفقیت و شکوفایی امپراتوری بد است
[ترجمه ترگمان]او معتقد بود که عدم اتحاد در کلیسا، برای موفقیت و کامیابی این امپراطوری، بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او معتقد بود که عدم اتحاد در کلیسا، برای موفقیت و کامیابی این امپراطوری، بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It starts from the fact of disunity and asks which existing political mechanism can work best for unity.
[ترجمه گوگل]از واقعیت عدم اتحاد شروع میشود و میپرسد کدام سازوکار سیاسی موجود میتواند بهترین کار را برای وحدت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این شاخه از حقیقت of آغاز می شود و می پرسد که مکانیزم سیاسی موجود می تواند برای اتحاد بهترین کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شاخه از حقیقت of آغاز می شود و می پرسد که مکانیزم سیاسی موجود می تواند برای اتحاد بهترین کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Black disunity Mandela's release focused renewed attention on the deep divisions within the black communities.
[ترجمه گوگل]گسست سیاهپوستان آزادی ماندلا توجه مجددی را به شکاف عمیق در جوامع سیاهپوست معطوف کرد
[ترجمه ترگمان]آزادی disunity به لک، توجه مجدد به بخش های عمیق درون جوامع سیاه را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آزادی disunity به لک، توجه مجدد به بخش های عمیق درون جوامع سیاه را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Disunity in Congress also compelled the administration to look for allies if it was to risk military involvement.
[ترجمه گوگل]تشتت در کنگره همچنین دولت را وادار کرد که در صورت خطر دخالت نظامی به دنبال متحدان باشد
[ترجمه ترگمان]disunity در کنگره همچنین دولت را مجبور کرد که اگر قرار است مشارکت نظامی را به خطر بیاندازد به دنبال هم پیمانان خواهد گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]disunity در کنگره همچنین دولت را مجبور کرد که اگر قرار است مشارکت نظامی را به خطر بیاندازد به دنبال هم پیمانان خواهد گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The provincial gentry's disunity reduced their capacity to obstruct the work of the Ministry of Internal Affairs.
[ترجمه گوگل]تفرقه نجبای استانی ظرفیت آنها را برای ممانعت از کار وزارت امور داخله کاهش داد
[ترجمه ترگمان]The و gentry استانی توانایی خود را برای ممانعت از کار وزارت امور داخله کاهش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The و gentry استانی توانایی خود را برای ممانعت از کار وزارت امور داخله کاهش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. These different systems result in the disunity of equipment and difficulties in the movement across lines.
[ترجمه گوگل]این سیستم های مختلف منجر به از هم گسیختگی تجهیزات و مشکلات در حرکت در خطوط می شود
[ترجمه ترگمان]این سیستم ها متفاوت منجر به عدم پیوستگی تجهیزات و مشکلات در حرکت در سراسر خطوط می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سیستم ها متفاوت منجر به عدم پیوستگی تجهیزات و مشکلات در حرکت در سراسر خطوط می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The days of national disunity and chaos which the people detested are gone, never to return.
[ترجمه گوگل]روزهای پراکندگی ملی و هرج و مرج که مردم از آن متنفر بودند گذشته است و دیگر بر نمی گردد
[ترجمه ترگمان]روزگار of و هرج و مرجی که مردم از آن نفرت داشتند، هرگز بر نمی گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روزگار of و هرج و مرجی که مردم از آن نفرت داشتند، هرگز بر نمی گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But this leads to disunity, even chaos.
[ترجمه گوگل]اما این منجر به عدم اتحاد، حتی هرج و مرج می شود
[ترجمه ترگمان]اما این منجر به عدم پیوستگی، حتی هرج و مرج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما این منجر به عدم پیوستگی، حتی هرج و مرج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They settled their dispute and blew away disunity.
[ترجمه گوگل]آنها اختلاف خود را حل و فصل کردند و اختلاف را از بین بردند
[ترجمه ترگمان]آن ها اختلافات خود را حل کردند و disunity را کنار گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها اختلافات خود را حل کردند و disunity را کنار گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید