disturbingly

جمله های نمونه

1. Pollution has reached disturbingly high levels in some urban areas.
[ترجمه گوگل]آلودگی در برخی مناطق شهری به میزان نگران کننده ای بالا رفته است
[ترجمه ترگمان]آلودگی به بدترین سطوح در برخی مناطق شهری رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And more disturbingly for the other clubs with ambition, the display promises even greater deeds.
[ترجمه گوگل]و نگران‌کننده‌تر برای سایر باشگاه‌های با جاه‌طلبی، نمایش نوید کارهای بزرگ‌تر را می‌دهد
[ترجمه ترگمان]و برای باشگاه های دیگر با جاه طلبی، این نمایش حتی اعمال بزرگ تر را وعده می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. More disturbingly, military statistics seemed to confirm the findings on poverty by Charles Booth and Llewellyn-Smith.
[ترجمه گوگل]نگران‌کننده‌تر، به نظر می‌رسد که آمارهای نظامی یافته‌های چارلز بوث و للولین اسمیت در مورد فقر را تأیید می‌کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که آمار نظامی، یافته های مربوط به فقر را توسط چارلز بوث و Llewellyn - اسمیت تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Valenzuela's experience suggest - disturbingly - that it could happen to anyone.
[ترجمه گوگل]تجربه Valenzuela نشان می دهد - به طرز نگران کننده - که ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]تجربه Valenzuela نشان می دهد که این می تواند برای هر کسی اتفاق بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is part of a disturbingly unilateralist world view that extends beyond defence.
[ترجمه گوگل]این بخشی از یک جهان بینی نگران کننده یکجانبه است که فراتر از دفاع است
[ترجمه ترگمان]این بخشی از دیدگاه disturbingly unilateralist است که فراتر از دفاع گسترش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But human culture is disturbingly frail.
[ترجمه گوگل]اما فرهنگ بشری به طرز نگران کننده ای ضعیف است
[ترجمه ترگمان]اما فرهنگ انسانی به طرز بدی ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is a disturbingly high total.
[ترجمه گوگل]این یک مجموع نگران کننده بالا است
[ترجمه ترگمان]این یک کل عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Much desired, and disturbingly handsome, the Passat attracts all sorts of buyers.
[ترجمه گوگل]پاسات بسیار مطلوب و به طرز آزاردهنده ای خوش تیپ، همه نوع خریداران را به خود جذب می کند
[ترجمه ترگمان]بسیار مطلوب، و به طرز بدی زیبا، the همه نوع خریداران را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Experts see the rise in borrowing as disturbingly reminiscent of the credit boom in the 1980s.
[ترجمه گوگل]کارشناسان افزایش استقراض را به طرز نگران کننده ای یادآور رونق اعتبار در دهه 1980 می دانند
[ترجمه ترگمان]متخصصان افزایش قرض گرفتن را به عنوان یادآور رونق اعتباری در دهه ۱۹۸۰ می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The details of the kidnaper's letter had sounded disturbingly convincing.
[ترجمه گوگل]جزئیات نامه رباینده به طرز نگران کننده ای قانع کننده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]جزئیات نامه kidnaper به طرز ناخوشایندی متقاعد کننده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Older, more cynical hands may find this disturbingly familiar.
[ترجمه گوگل]ممکن است دست‌های قدیمی‌تر و بدبین‌تر این موضوع را به طرز آزاردهنده‌ای آشنا بدانند
[ترجمه ترگمان]ممکن است دستان cynical این وضعیت را به طرز بدی آشنا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is also disturbingly clear that logo design has become a public sport.
[ترجمه گوگل]همچنین به طرز نگران کننده ای واضح است که طراحی لوگو به یک ورزش عمومی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]همچنین مشخص است که طراحی لوگو به یک ورزش همگانی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a disturbingly high number of teenagers who are addicted to cigarettes.
[ترجمه گوگل]تعداد بسیار نگران کننده ای از نوجوانان معتاد به سیگار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی نوجوان هستند که به سیگار معتاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And both companies have become disturbingly comfortable letting their jousts be mediated by Washington -- a sign of precocious corporatism.
[ترجمه گوگل]و هر دو شرکت به طرز نگران‌کننده‌ای راحت شده‌اند که اجازه می‌دهند جوست‌هایشان توسط واشنگتن میانجی‌گری شود - نشانه‌ای از شرکت‌گرایی زودرس
[ترجمه ترگمان]و هر دو شرکت به طرز بدی کنار گذاشته شده اند تا اجازه دهند jousts توسط واشنگتن میانجی شود - نشانه ای از corporatism زودرس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a troublesome manner; in a worrying manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : disturb
اسم ( noun ) : disturbance
صفت ( adjective ) : disturbing
قید ( adverb ) : disturbingly
به طور آزار دهنده ای
به طرزِ نگران کننده ای
به حالتِ ناراحت کننده ای
به طورِ اذیت کننده ای

بپرس