distributively

/dɪˈstrɪbjʊtɪvli//dɪˈstrɪbjʊtɪvli/

بطورفردی، ازراه بخش یاتوزیع

جمله های نمونه

1. Discursive practices designed to police the boundaries between distributively neutral, good law and redistributive, bad law complement these basic methods.
[ترجمه گوگل]شیوه های گفتمانی طراحی شده برای کنترل مرزهای بین توزیعی خنثی، قانون خوب و قانون بازتوزیعی، بد مکمل این روش های اساسی است
[ترجمه ترگمان]روش های discursive طراحی شده برای پلیس مرزه ای بین distributively خنثی، قانون خوب و توزیع مجدد، قانون بد، این روش های اساسی را تکمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The groundwater models are distributively invocated with this editor. The result shows that this editor is effective and easily operable.
[ترجمه گوگل]مدل های آب زیرزمینی به صورت توزیعی با این ویرایشگر فراخوانی می شوند نتیجه نشان می دهد که این ویرایشگر موثر است و به راحتی قابل اجرا است
[ترجمه ترگمان]مدل های آب زیرزمینی distributively invocated با این ویرایشگر هستند نتیجه این است که این ویرایشگر موثر بوده و براحتی قابل استفاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Taken distributively, their rights are imperceptible.
[ترجمه گوگل]به صورت توزیعی، حقوق آنها نامحسوس است
[ترجمه ترگمان] در حال بردن \"distributively\"، حقوق اونها imperceptible
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Marine vertebrates have their weight supported distributively by the water.
[ترجمه گوگل]مهره داران دریایی وزن خود را به صورت توزیعی توسط آب پشتیبانی می کنند
[ترجمه ترگمان]مهره داران دریایی وزن خود را دارند که توسط آب مورد حمایت قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Avifauna of Guizhou is an academic works that completely and systematically introduces the bird resources in Guizhou, which records 417 species and 51 subspecies distributively in Guizhou.
[ترجمه گوگل]پرندگان گوئیژو یک اثر آکادمیک است که به طور کامل و سیستماتیک منابع پرندگان را در گوئیژو معرفی می کند که 417 گونه و 51 زیرگونه را به صورت توزیعی در گوئیژو ثبت می کند
[ترجمه ترگمان]The of یک رشته دانشگاهی است که به طور کامل منابع پرنده ای را در Guizhou معرفی می کند که ۴۱۷ گونه و ۵۱ زیر گونه فرعی در Guizhou است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In recent years, the developments of internet technologies provide the possibility that medical images can be shared and stored distributively.
[ترجمه گوگل]در سال‌های اخیر، پیشرفت‌های فناوری اینترنت امکان اشتراک‌گذاری و ذخیره تصاویر پزشکی را به صورت توزیعی فراهم کرده است
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، پیشرفته ای تکنولوژی اینترنت این امکان را فراهم می آورد که تصاویر پزشکی بتوانند به اشتراک گذاشته شوند و distributively ذخیره شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As an application, it is proved that a continuous map of an interval is chaotic iff it is distributively chaotic in a sequence.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کاربرد، ثابت شده است که نقشه پیوسته یک بازه، اگر از نظر توزیعی در یک دنباله آشفته باشد، آشفته است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کاربرد، ثابت شده است که یک نقشه پیوسته از یک بازه زمانی بی نظم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Under the control and organization of suppervisor, other working station will divide the cluster analysis to nought and process it distributively, and the daily work can't be affected.
[ترجمه گوگل]تحت کنترل و سازماندهی ناظر، ایستگاه کاری دیگر تجزیه و تحلیل خوشه را به هیچ وجه تقسیم می کند و آن را به صورت توزیعی پردازش می کند و کار روزانه نمی تواند تحت تأثیر قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]تحت کنترل و سازمان suppervisor، ایستگاه کار دیگر تحلیل خوشه ای را به nought تقسیم می کند و آن را distributively می کند، و کار روزانه نمی تواند تحت تاثیر قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a distributive way

پیشنهاد کاربران

بپرس