distraint

/dɪˈstreɪnt//dɪˈstreɪnt/

معنی: گروکشی، توقیف اموال، اکراه و اجبار
معانی دیگر: (حقوق - توقیف اموال کسی به خاطر بدهی او) گروکشی، فشار، فشردگی

جمله های نمونه

1. Many faced heavy fines and the distraint of goods.
[ترجمه گوگل]بسیاری با جریمه های سنگین و بی توجهی کالاها مواجه شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری با جرائم سنگین و توقیف اموال مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If the distraint need to be returned to the criminal suspect, the freezing shall be cancelled before the distraint is returned to the criminal suspect or his or her legal heirs.
[ترجمه گوگل]در صورت نیاز به استرداد توقیف به مظنون جنایی، توقیف قبل از بازگرداندن توقیف به مظنون جنایی یا وراث قانونی وی لغو می شود
[ترجمه ترگمان]اگر توقیف اموال باید به مظنون مجرم برگردانده شود، قبل از اینکه توقیف اموال به مظنون مجرم یا وراث قانونی او بازگردانده شود، لغو این توقیف لغو خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Article 3When disposing the distraint involved in cases, the department of handling cases shall put forward opinions which is subsequently submitted to the procurator-general for making a decision.
[ترجمه گوگل]ماده 3- اداره رسیدگی به پرونده‌ها هنگام رفع مزاحمت پرونده‌ها، نظراتی را ارائه می‌کند که متعاقباً برای اتخاذ تصمیم به دادستان کل ارائه می‌شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۳ زمانی که توقیف اموال در پرونده ها را رسیدگی می کند، اداره پرونده های رسیدگی باید نظراتی را مطرح کند که بعدا به دادستان کل برای تصمیم گیری ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If the distraint is not suitable for transference, the list and photos of the distraint and other proof documents may be transferred with the case.
[ترجمه گوگل]در صورتی که ضایعات برای انتقال مناسب نباشد، فهرست و عکس های اختلاس و سایر مدارک اثباتی ممکن است به همراه پرونده منتقل شود
[ترجمه ترگمان]اگر توقیف اموال برای انتقال مناسب نباشد، فهرست و عکس های توقیف اموال و اسناد دیگر ممکن است به این پرونده انتقال داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In case the distraint shall be returned to the criminal suspect, said distraint shall be returned to his or her legitimate heirs after the distraint is unfrozen.
[ترجمه گوگل]در صورت استرداد اخطار به مظنون جنایتکار، پس از رفع اختلاس به ورثه مشروع وی مسترد خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در صورتی که توقیف اموال به مظنون مجرم برگردانده شود، پس از توقیف اموال، توقیف اموال به وراث قانونی خود بازگردانده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Services at distraint premises in the New Territories.
[ترجمه گوگل]خدمات در محل های محدود در مناطق جدید
[ترجمه ترگمان]خدمات در اموال توقیف اموال در مناطق جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The management department in charge of keeping the distraint involved in cases work together with the department of handling cases to go through the relevant formalities of disposal.
[ترجمه گوگل]دپارتمان مدیریتی که مسئول حفظ مزاحمت های مربوط به پرونده ها است، با بخش رسیدگی به پرونده ها برای انجام تشریفات مربوطه دفع همکاری می کنند
[ترجمه ترگمان]اداره مدیریت مسئول رسیدگی به پرونده های مربوط به رسیدگی به پرونده های مربوط به رسیدگی به پرونده های مربوط به رسیدگی به پرونده های مربوطه می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The people's court, when investigating and verifying the evidence, may conduct inquest and inspection, effect distraint, make expert evaluation and inquiry, and freeze.
[ترجمه گوگل]دادگاه مردم در هنگام تحقیق و بررسی ادله می تواند تحقیق و تفحص و ایجاد مزاحمت و ارزیابی و تحقیق کارشناسی و توقیف کند
[ترجمه ترگمان]دادگاه مردمی که در حال تحقیق و بررسی مدارک است، ممکن است تحقیق و بررسی، تاثیر توقیف اموال، ارزیابی و تحقیق تخصصی، و توقف را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The recipients shall sign or affix their seals to the list of returned distraint.
[ترجمه گوگل]دریافت‌کنندگان باید مهر و موم خود را به فهرست تخفیف‌های برگشتی امضا یا الصاق کنند
[ترجمه ترگمان]دریافت کنندگان باید مهر و موم خود را به فهرست اموال ضبط شده امضا کنند یا امضا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If a case is dropped owing to other reasons, the people's procuratorate directly notifies the freezing bodies to hand over the distraint to the national treasure or return to the victim.
[ترجمه گوگل]اگر پرونده ای به دلایل دیگر منتفی شود، دادستانی مردم مستقیماً به دستگاه های انجماد اعلام می کند که پرونده را به گنجینه ملی تحویل دهند یا به قربانی بازگردانند
[ترجمه ترگمان]اگر یک پرونده به دلایل دیگری کاهش یابد، procuratorate نفر به طور مستقیم از بدن منجمد کننده مطلع می شوند تا توقیف اموال ملی را تحویل دهند یا به قربانی باز گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If the original entity has ceased to exist or it exists but it has been written off the corrupted and misappropriated funds as losses, the distraint shall be handed over to the national treasure.
[ترجمه گوگل]در صورتی که موجودیت اصلی از بین رفته یا وجود داشته باشد ولی وجوه مفسده و اختلاس شده به عنوان زیان رد شده باشد، تفویض به گنجینه ملی واگذار می شود
[ترجمه ترگمان]اگر نهاد اصلی دیگر وجود نداشته باشد یا وجود داشته باشد، اما از وجوه نادرست و سو استفاده نادرست به عنوان زیان نوشته شده است، توقیف اموال به خزانه ملی تحویل داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گروکشی (اسم)
distraint

توقیف اموال (اسم)
distraint

اکراه و اجبار (اسم)
distraint

انگلیسی به انگلیسی

• act of taking property in payment for debts

پیشنهاد کاربران

بپرس