1. drive to distraction
دیوانه کردن،از خود بی خود کردن
2. the need for relaxation and distraction should not be forgotten
نیاز به استراحت و تفریح را نباید فراموش کرد.
3. boasting about friendship and brotherhood / amidst distraction and distress
لاف یاری و برادر خواندگی / در پریشان حالی و درماندگی
4. He found the noise of the photographers a distraction.
[ترجمه شادی حامدی] سروصدای عکاسان موجب حواس پرتی اش شد.|
[ترجمه گوگل]او سر و صدای عکاسان را حواس پرتی می دانست[ترجمه ترگمان]او سر و صدای عکاسان را یک حواس پرتی دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She worked hard all morning, without distraction.
[ترجمه عاطفه] او تمام صبح راجدی و متمرکز کار کرد|
[ترجمه Shey] او تمام صبح را سخت و جدی و بدون هواس پرتی کار کرد|
[ترجمه گوگل]او تمام صبح سخت کار کرد، بدون حواس پرتی[ترجمه ترگمان]تمام صبح سخت کار می کرد، بدون اینکه حواسش پرت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Work was a welcome distraction from her problems at home.
[ترجمه گوگل]کار باعث پرت شدن حواس او از مشکلات او در خانه بود
[ترجمه ترگمان]از مشکلاتش در خانه، کار بسیار لذت بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از مشکلاتش در خانه، کار بسیار لذت بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Their national distraction is going to the disco.
[ترجمه گوگل]حواس پرتی ملی آنها رفتن به دیسکو است
[ترجمه ترگمان]حواس پرتی ملی شون داره میره دیسکو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حواس پرتی ملی شون داره میره دیسکو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The children are driving me to distraction today.
[ترجمه Prospect.vision] بچه ها امروز دارن حواس منو پرت می کنن|
[ترجمه حمید صفایی] امروز بچه ها دارن حواسمو پرت می کنن|
[ترجمه گوگل]بچه ها امروز مرا به حواس پرتی سوق می دهند[ترجمه ترگمان]بچه ها امروز مرا به حواس پرتی می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The baby's constant crying drove me to distraction.
[ترجمه گوگل]گریه مداوم کودک مرا به حواس پرتی سوق داد
[ترجمه ترگمان]گریه مداوم بچه باعث شد تا حواسم پرت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گریه مداوم بچه باعث شد تا حواسم پرت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Demands for equality were seen as a distraction from more serious issues.
[ترجمه گوگل]تقاضا برای برابری به عنوان منحرف کردن حواس از مسائل جدی تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]تقاضا برای برابری به عنوان یک حواس پرتی از مسائل جدی تر تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تقاضا برای برابری به عنوان یک حواس پرتی از مسائل جدی تر تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You'll drive me to distraction with your silly questions!
[ترجمه عاطفه] شما دارید با سوال های احمقانه تون من رو دیوانه میکنید|
[ترجمه گوگل]با سوالات احمقانه ات مرا به حواس پرتی سوق می دهی![ترجمه ترگمان]با این سوالات احمقانه ات من را به حواس پرتی خواهی برد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The mosquitoes drive me to distraction.
[ترجمه حاج عمار] پشه ها حواس منو پرت می کنند|
[ترجمه گوگل]پشه ها مرا به حواس پرتی سوق می دهند[ترجمه ترگمان] پشه ها منو پرت میکنن تا حواسشون رو پرت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. TV can be a welcome distraction after a hard day's work.
[ترجمه گوگل]تلویزیون می تواند پس از یک روز کاری سخت، حواس پرتی خوبی باشد
[ترجمه ترگمان]بعد از یک کار سخت، تلویزیون می تواند سرگرمی خوشایندی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از یک کار سخت، تلویزیون می تواند سرگرمی خوشایندی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was a welcome distraction when Ruth Rasmussen walked in with a pot of coffee and a large plate of muffins.
[ترجمه گوگل]وقتی روث راسموسن با یک قوری قهوه و یک بشقاب بزرگ کلوچه وارد خانه شد، حواس پرتی خوبی بود
[ترجمه ترگمان]وقتی روت راسموسن با یک قوری قهوه و یک بشقاب بزرگ کلوچه راه افتاد، تفریح خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی روت راسموسن با یک قوری قهوه و یک بشقاب بزرگ کلوچه راه افتاد، تفریح خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In reality I was bored to distraction by the journey.
[ترجمه گوگل]در حقیقت حوصله سفر حوصله من سر رفته بود
[ترجمه ترگمان]در واقع من از این سفر حوصله اش سر رفته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در واقع من از این سفر حوصله اش سر رفته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید