distracting

/dɪˈstræktɪŋ//dɪˈstræktɪŋ/

انگلیسی به انگلیسی

• diverting from; drawing one's attention away; disturbing the intellect
if something is distracting, it causes you to stop concentrating properly; used showing disapproval.
you also use distracting to describe something that helps you to stop thinking about your everyday problems; used showing approval.
see also distract.

پیشنهاد کاربران

پرت کردن حواس از اصل موضوع
۱. مزاحم. مایه حواس پرتی ۲. سرگرم کننده // گیج کننده. حواس پرت کننده
مثال:
make sure that your text is clear and easy to read and that there are not too many distracting graphics.
مطمئن بشوید که متن شما واضح است و راحت می شود آن را خواند و خیلی زیاد گرافیک های مزاحم { و گیج کننده} ندارد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : distract
✅️ اسم ( noun ) : distraction / distractor
✅️ صفت ( adjective ) : distracting / distracted
✅️ قید ( adverb ) : distractedly
معنای دوستان
✅حواس پرت کن
✅پرت کننده حواس
?Do you like to walk on your own or with others
Well honestly, I prefer to walk by myself as I enjoy being alone as it’s my time to think, to have time for myself. Sometimes having friends is a bit distracting⭐ or annoying
گمراه کننده
بازدارنده، حاجز
آزار دهنده
حواس پرت کن
حواس پرت کننده
مزاحم حواس، پرت کننده حواس
مزاحم
منحرف کننده، گیج کننده، حواس پرت کننده
Taking attention away from seth

دست به سر کردن، دست انداختن
گیج کننده
گیج کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس