distortion

/ˌdɪˈstɔːrʃn̩//dɪˈstɔːʃn̩/

معنی: تحریف، اعوجاج
معانی دیگر: کژدیسی، کج و کولگی، کژریختی، از ریخت افتادگی، واپیچش، قلب، کجواجی، هرچیز تحریف شده، کژدیسه، مقلوب، معوج، (روان کاوی) خواب پالایی، کژاندیشی

جمله های نمونه

1. a distortion of news for propaganda purposes
تحریف اخبار به منظور هدف های تبلیغاتی

2. a distortion of the car chassis resulting from collision
کج و کوله شدگی (واپیچش) شاسی اتومبیل در اثر تصادم

3. a distortion of the facial muscles
واپیچش عضلات صورت

4. harmonic distortion
اغتشاش هارمونیک (بسامان)

5. amplitude distortion
اعوجاج بسامد

6. echo distortion
واپیچیدگی پژواک

7. His report was attacked as a gross distortion of the truth.
[ترجمه گوگل]گزارش او به عنوان تحریف فاحش حقیقت مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]گزارش او به طور تحریف شدید حقیقت مورد حمله قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The wrong chemical balance can cause severe distortion of the photographic image.
[ترجمه گوگل]تعادل شیمیایی اشتباه می تواند باعث اعوجاج شدید تصویر عکاسی شود
[ترجمه ترگمان]تعادل شیمیایی نادرست می تواند منجر به اعوجاج شدید تصویر عکاسی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mannerism is characterized by a distortion of proportions and perspective.
[ترجمه گوگل]رفتارگرایی با تحریف نسبت ها و دیدگاه مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]Mannerism با اعوجاج of و دورنما مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her account of the incident was a grotesque distortion of the truth.
[ترجمه گوگل]روایت او از این حادثه تحریف وحشتناک حقیقت بود
[ترجمه ترگمان]به خاطر این حادثه، به طور کلی تغییر عجیبی در حقیقت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is obviously a gross distortion of the 50 percent ratio that we expect.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که این یک تحریف فاحش نسبت 50 درصدی است که ما انتظار داریم
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که این یک اعوجاج فاحش از نسبت ۵۰ درصدی است که ما انتظار داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What are the main factors producing geometric distortion in Landsat images?
[ترجمه گوگل]عوامل اصلی ایجاد اعوجاج هندسی در تصاویر لندست چیست؟
[ترجمه ترگمان]عوامل اصلی تولید اعوجاج هندسی در تصاویر Landsat چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But spiking the sugar with vinegar, and layering distortion over melody, is the Alternative Formula nowadays.
[ترجمه گوگل]اما افزودن شکر با سرکه، و لایه‌بندی اعوجاج روی ملودی، فرمول جایگزین امروزه است
[ترجمه ترگمان]اما میخ کردن شکر با سرکه و ایجاد تغییر در ملودی، فرمول جایگزین این روزها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But it would be a distortion to suggest that de Gaulle and his agents were solely responsible for the eventual unification.
[ترجمه گوگل]اما این یک تحریف است که بگوییم دوگل و عواملش تنها مسئول اتحاد نهایی بودند
[ترجمه ترگمان]اما این نشان می دهد که دو گل و عمال او تنها مسئول اتحاد نهایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The distortion generated is worst at the kind of levels needed for headphone listening.
[ترجمه گوگل]اعوجاج ایجاد شده در نوع سطوح مورد نیاز برای گوش دادن به هدفون بدترین است
[ترجمه ترگمان]اعوجاج ایجاد شده در تمام سطوح مورد نیاز برای گوش دادن به گوش دادن بدتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحریف (اسم)
sophistication, anagram, distortion, falsification, garble, mutilation

اعوجاج (اسم)
distortion

تخصصی

[حسابداری] تحریف
[سینما] از شکل اندازی بصری - اعوجاج - پیچیده ساختن تصویر - تحریف - تغییر شکل تصویری - دگرگونی صوتی - کجی و پیچیدگی - واپیچیدگی
[عمران و معماری] تغییر شکل - پیچیدگی - اعوجاج - واپیچش - دگرگونی - کرنش زاویه ای - کج شدگی - تاب برداری
[کامپیوتر] اعوجاج
[برق و الکترونیک] اعوعاج - اعوجاج 1. هر گونه تغییر نامطلوب در شکل موج سیگنال . 2. هر گونه عدم تناسب و انحراف تصویر نسبت به صحنه اصلی. - اعوجاج سنج ابزاری که با حذف بسامد اصلی سیگنال سینوسی و اندازه گیری هماهنگیهای باقیمانده میزان اعوجاج آن را اندازه می گیرد .
[زمین شناسی] تغییر شکل، پیچیدگی، اعوجاج، کرنشزاویه ای- دگرگونی، تاب برداری
[ریاضیات] تغییر شکل، اعوجاج، تحریف، پیچیدگی، واپیچش، پیچیدگی و تاب داشتن، اختلال
[پلیمر] تغییر شکل، اعوجاج، کج شکلی، پیچش

انگلیسی به انگلیسی

• deformity, twisting out of shape; falsification, misrepresentation
distortion is the changing of the meaning or purpose of something into something else that is different in an unacceptable way; used showing disapproval.
distortion is also the changing of the appearance or sound of something in a way that makes it seem strange or unclear.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: A change or misrepresentation of the original shape, meaning, or sound
🔍 مترادف: Misrepresentation
✅ مثال: The distortion of the facts led to misunderstandings among the team.
1. تغییر شکل. کجی 2. تحریف. قلب 3. ( نورشناسی ) واپیچش. واپیچیدگی. اعوجاج
مثال:
a gross distortion of the truth
یک تحریفِ از حقیقتِ فاحش و آشکار
دگرگون شدن
در زمینه موسیقی، مخصوصا موسیقی الکتریک؛ نوعی افکت هست که اصولا دارای ناب ها ( knob ) یا دکمه هایی از قبیل Level - tone - Gain هست
و در سبک های موسیقی راک، پانک، متال و گاهی بلوز استفاده میشود
distortion: تحریف
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : distort
✅️ اسم ( noun ) : distortion
✅️ صفت ( adjective ) : distorted
✅️ قید ( adverb ) : _
distortion ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: اعوجاج
تعریف: تغییری ناخواسته در شکل موج
Cognitive distorsions : خطاهای شناختی
1. The heat distortion temperature is determined by the following test procedure outlined in ASTM D648.
دمای اعوجاج گرما با روش آزمون زیر مشخص شده در استاندارد ASTM D648 تعیین می شود.
2. Linear amplifiers are much less efficient but pass complex transmission signals with minimum distortion, thus preserving spectral utilization.
...
[مشاهده متن کامل]

تقویت کننده های خطی بسیار کمتر کارآمد هستند اما سیگنال های انتقال پیچیده را با حداقل اعوجاج منتقل می کنند ، بنابراین بهره برداری طیفی را حفظ می کنند.
3. Even the most liberal of the Russian intelligentsia speak of the distortion their minds still feel.
حتی لیبرال ترین روشنفکران روسی از تحریفاتی که ذهن آنها هنوز احساس می کند صحبت می کنند.
4. This will cause the rope to unlay and to some degree distortion of the rope will occur.
این باعث می شود که طناب رشته رشته نشود و تا حدی تاب خوردگی طناب ایجاد شود.
5. The dynamic range on both audio tracks is wide and spacious without any hiss or distortion present.
دامنه پویا در هر دو آهنگ صوتی گسترده و جادار است و هیچگونه صدای خش خش و اعوجاجی وجود ندارد.
Distortion= تحریف، اعوجاج، تاب خوردگی یا تاب برداری
معانی دیگر>>>>>انحراف، تغییر شکل تصویری، کج و کولگی، گسستگی، به معنای تق تق صدا دادن یا ویز ویز کردن در دستگاه ها یا باندها یا خش خش افکت های صوتی

change in the form of an electrical signal or sound wave during processing.
تغییر در امواج صوتی یا سیگنال های الکترونیکیِ ( در حال جریان )

slither
ایجاد افکت صدا ( در موسیقی ) حین تقویت آن
کج شدن
کج و معوج
انحراف ، تاب
دگرگون سازی
نابسامانی
تاب برداشتگی
انحراف
تحریف
اعوجاج
بدعت
انحراف
اعوجاج
آشفتگی ، آشوبناکی ، بهم ریختگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس