distinguishable

/ˌdɪˈstɪŋˌɡwɪʃəbl̩//dɪˈstɪŋɡwɪʃəbl̩/

قابل تشخیص، تشخیص پذیر، فرق گذاشتنی

جمله های نمونه

1. The animal is easily distinguishable by the black stripes above its eye.
[ترجمه گوگل]این حیوان با نوارهای سیاه بالای چشمش به راحتی قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]حیوان به راحتی با نوارهای سیاه بالای چشم تشخیص داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fake was barely distinguishable from the original painting.
[ترجمه گوگل]تقلبی به سختی از نقاشی اصلی قابل تشخیص بود
[ترجمه ترگمان]به سختی از تابلوی اصلی آن قابل تشخیص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The male bird is barely distinguishable from the female.
[ترجمه گوگل]پرنده نر به سختی از ماده قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]پرنده نر به سختی تشخیص داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Those figures are not easily distinguishable.
[ترجمه گوگل]این ارقام به راحتی قابل تشخیص نیستند
[ترجمه ترگمان]این ارقام به راحتی قابل تشخیص نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Vipers are distinguishable from other snakes by their markings.
[ترجمه گوگل]افعی ها با علامت گذاری از سایر مارها قابل تشخیص هستند
[ترجمه ترگمان]Vipers از ماره ای دیگر با استفاده از markings قابل تشخیص هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The male bird is easily distinguishable from the female.
[ترجمه گوگل]پرنده نر به راحتی از ماده قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]این پرنده نر به راحتی از ماده قابل تشخیص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The coast was barely distinguishable in the mist.
[ترجمه گوگل]ساحل در مه به سختی قابل تشخیص بود
[ترجمه ترگمان]در میان مه به سختی قابل تشخیص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was getting light and shapes were more distinguishable.
[ترجمه گوگل]کم کم روشن می شد و اشکال بیشتر مشخص می شد
[ترجمه ترگمان]داشت روشن می شد و اشکال تشخیص داده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Those two models are not easily distinguishable from each other.
[ترجمه مهدی هاشمیان] این دو مدل به آسانی از هم قابل تشخیص نیستند
|
[ترجمه گوگل]این دو مدل به راحتی از یکدیگر قابل تشخیص نیستند
[ترجمه ترگمان]این دو مدل به راحتی قابل تشخیص نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are at least twenty distinguishable dialects of the language just on the south island. .
[ترجمه گوگل]حداقل بیست لهجه قابل تشخیص این زبان فقط در جزیره جنوبی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]حداقل بیست گویش قابل تشخیص در زبان در جزیره جنوبی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cheese is easily distinguishable by its colour.
[ترجمه گوگل]پنیر به راحتی با رنگ آن قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]پنیر به راحتی از رنگ آن قابل تشخیص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Excellent schools and classrooms are clearly distinguishable by the spirit of community that pervades all they do.
[ترجمه گوگل]مدارس و کلاس های عالی به وضوح با روح جامعه ای که همه آنها را در بر می گیرد قابل تشخیص هستند
[ترجمه ترگمان]مدارس عالی و کلاسه ای درس به وضوح توسط روح اجتماع قابل تمایز هستند که در تمام آن ها نفوذ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Two groupings, with barely distinguishable names, have covered Teheran with photographs of bearded men and a few fully veiled women.
[ترجمه گوگل]دو گروه، با نام‌هایی که به سختی قابل تشخیص هستند، تهران را با عکس‌هایی از مردان ریشو و چند زن کاملا محجبه پوشانده‌اند
[ترجمه ترگمان]دو گروه با نام های بسیار قابل تشخیص، تهران را با عکس هایی از مردان ریش دار و چند زن کاملا نقاب دار پوشش داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Baddies and goodies became less distinguishable from one another.
[ترجمه گوگل]بدها و خوبی ها کمتر از یکدیگر متمایز شدند
[ترجمه ترگمان]شیرینی و شیرینی از دهان یکدیگر قابل تشخیص نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] تمیزدادنی، قابل تمیز

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being distinguished, obviously different, recognizable
if one thing is distinguishable from another, you can notice or understand the difference between them.

پیشنهاد کاربران

تمایز داشتن، تفاوت داشتن، قابل تشخیص بودن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : distinguish
✅️ اسم ( noun ) : distinction / distinctness
✅️ صفت ( adjective ) : distinct / distinctive / distinguishable / distinguished
✅️ قید ( adverb ) : distinctly / distinctively
1. It is strange that a different publisher used the same title page, but the text is not distinguishable from the 1865 edition.
عجیب است که ناشر دیگری از همان صفحه عنوان استفاده کرده است ، اما متن از نسخه 1865 قابل تشخیص نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

2. Their shapes were not clearly distinguishable, as they were covered by some kind of insubstantial black flame.
شکل آنها به وضوح قابل تشخیص نبود ، زیرا آنها توسط نوعی شعله سیاه غیرواقعی پوشانده شده بودند.
3. Evolution led to the appearance of organs, morphologically distinguishable regions that serve different functions.
سیر تکاملی منجر به ظهور اندامهایی شد که از نظر ریخت شناسی قابل تفکیک هستند و عملکردهای متفاوتی دارند.
4. Rhetoric aside, his policies were hardly distinguishable from those of his predecessors.
اگر بلاغت را کنار بگذاریم ، سیاست های وی به سختی از سیاست های قبلی قابل تفکیک بود.
5. Gold particles appear small at this magnification, but are distinguishable.
ذرات طلا در این بزرگنمایی کوچک به نظر می رسند ، اما قابل تشخیص هستند.
6. A 54 card pack is used, consisting of the standard 52 cards plus two distinguishable jokers, big and small.
از یک بسته کارت 54 تایی که استفاده می شود ، متشکل از 52 کارت استاندارد به همراه دو جوکر قابل تمایز ، بزرگ و کوچک می باشد.
7. Apart from that it's just the scroller and very minor details that makes it distinguishable from the original.
جدا از این ، فقط اسکرولر و جزئیات بسیار جزئی است که آن را از اصلی متمایز می کند.
8. The ink will be visibly distinguishable from the water for some amount of time, but it will diffuse eventually to all areas of the beaker.
مقداری از جوهر قابل تشخیص از آب خواهد بود ، اما در نهایت در تمام نواحی بشر ( ظرف استوانه آزمایش ) پخش می شود.
Distinguishable= قابل تشخیص، قابل تفکیک، متمایز، قابل تمایز
معانی دیگر >>>>> تشخیص پذیر، فرق گذاشتنی

متمایز

بپرس