distinctively


بطورمشخص یااختصاصی، بروجه تمیز

جمله های نمونه

1. The orchestra had a distinctively warm and mellow sound.
[ترجمه گوگل]ارکستر صدای گرم و ملایمی داشت
[ترجمه ترگمان]ارکستر صدایی گرم و ملایم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cheese has a distinctively sharp taste.
[ترجمه بهنام اسحاقی] پنیر طعم ترش متمایزی دارد.
|
[ترجمه گوگل]پنیر طعم مشخصی تند دارد
[ترجمه ترگمان]پنیر طعم تندی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pale facial disc distinctively edged black, forming sideburns.
[ترجمه گوگل]دیسک رنگ پریده صورت با لبه های مشکی مشخصی که باعث ایجاد سوزش پهلو می شود
[ترجمه ترگمان]دیسک صورت کمرنگ به طور متمایز به رنگ سیاه در آمد و sideburns شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Over the years he continued to make something distinctively his own of the solo that he thought of as a poem.
[ترجمه گوگل]در طول سال‌ها، او همچنان به ساختن چیزی متمایز از تک‌نوازی که به عنوان یک شعر فکر می‌کرد، ادامه داد
[ترجمه ترگمان]در طول این سال ها او به طور خاص خودش را به عنوان یک شعر به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The athletic disc jockey is a distinctively contemporary phenomenon.
[ترجمه گوگل]دیسک جوکی ورزشی یک پدیده کاملاً معاصر است
[ترجمه ترگمان]فعالیت دیسک ورزشی یک پدیده متمایز معاصر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Deccan developed a distinctively four-square stone-built style.
[ترجمه گوگل]دکن یک سبک متمایز چهار مربعی با سنگ ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این دکان یک سبک منحصر به فرد چهار مربعی شکل ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It dyes wool a reddish brown colour, distinctively well known and often referred to in either language as crotal.
[ترجمه گوگل]پشم را به رنگ قهوه ای متمایل به قرمز رنگ می کند که به طور مشخصی شناخته شده است و اغلب در هر دو زبان به آن کروتال می گویند
[ترجمه ترگمان]رنگ آن، رنگ قهوه ای مایل به قرمز را رنگ می کند، که به طور متمایز شناخته می شود و اغلب در هر دو زبان به عنوان crotal اشاره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Can teachers wear distinctively religious clothing in public schools?
[ترجمه گوگل]آیا معلمان می توانند در مدارس دولتی لباس مذهبی متمایز بپوشند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آموزگاران می توانند بطور متمایز لباس مذهبی بپوشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The distinctively figured wood facing the wings on both back and front is an unusual choice of yew.
[ترجمه گوگل]چوبی که به شکل متمایز رو به بال ها در پشت و جلو قرار دارد، انتخاب غیرمعمول سرخدار است
[ترجمه ترگمان]این جنگل به طور متمایز تشخیص داده می شود که چوب در پشت و جلو یک انتخاب غیر عادی از سرخ دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They have a distinctively nutty flavour and texture.
[ترجمه گوگل]آنها طعم و بافت مغزی مشخصی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک رنگ و بافت متمایز و متمایز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His language was natural, unaffected, distinctively vivid, humorous and strongly charming.
[ترجمه گوگل]زبان او طبیعی، بی پیرایه، مشخصاً زنده، طنزآمیز و به شدت جذاب بود
[ترجمه ترگمان]زبان او طبیعی و بی ریا و واضح و روشن بود و به شدت جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It also makes his brand distinctively conceptual and lends more mystique to his name.
[ترجمه گوگل]همچنین نام تجاری او را مفهومی متمایز می کند و به نام او رمز و راز بیشتری می بخشد
[ترجمه ترگمان]این سبک همچنین باعث می شود که برند او به طور متمایز مفهومی به خود بگیرد و بیش از پیش به نام او توجه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each room is distinctively decorated with light, bright colors and floral prints.
[ترجمه گوگل]هر اتاق به طور متمایز با رنگ های روشن، روشن و طرح های گل تزئین شده است
[ترجمه ترگمان]هر اتاق به طور متمایز با رنگ های روشن، رنگ های روشن و نقاشی های گل تزیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our car had to be obviously sporty and distinctively styled, with just a dash of nostalgia.
[ترجمه گوگل]ماشین ما باید کاملاً اسپورت و دارای استایل متمایز و فقط با کمی نوستالژی باشد
[ترجمه ترگمان]ماشین ما باید به طور واضح به ظاهر بازیگر و متمایز باشد، با کمی دلتنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Distinctively elegant, the newest jacket shapes are highly defined and highly wearaBle.
[ترجمه گوگل]جدیدترین شکل‌های ژاکت که به‌طور متمایز ظریف هستند، کاملاً مشخص و پوشیدنی هستند
[ترجمه ترگمان]distinctively ظریف، جدیدترین شکل های کتم به شدت تعریف شده اند و شدیدا تحت تاثیر قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• particularly, characteristically, remarkably, uniquely

پیشنهاد کاربران

بطور اخص
به طور متمایز ، به طور مجزا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : distinguish
✅️ اسم ( noun ) : distinction / distinctness
✅️ صفت ( adjective ) : distinct / distinctive / distinguishable / distinguished
✅️ قید ( adverb ) : distinctly / distinctively
به طور متمایزی
Uniquely
با ویژگی هایی جداگانه_ پرویژگی_ ویژگی دار - ویژگی دارانه
مشخصا

بپرس