distension

/dɪsˈtenʃn̩//dɪsˈtenʃn̩/

معنی: بادکردگی، نفخ، انبساط
معانی دیگر: نف

جمله های نمونه

1. Heat causes the distension of gases.
[ترجمه گوگل]گرما باعث انبساط گازها می شود
[ترجمه ترگمان]گرما باعث ایجاد گازها در گازها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Gaseous distension of the bowel causes considerable discomfort to the patient and increases transmural pressure.
[ترجمه گوگل]اتساع گازی روده باعث ناراحتی قابل توجهی برای بیمار و افزایش فشار ترانس مورال می شود
[ترجمه ترگمان]Gaseous distension از روده باعث ناراحتی قابل توجهی در بیمار می شود و فشار transmural را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I recall. . . the shocking distension and protrusion of the eyeballs of dead men and dead horses.
[ترجمه گوگل]به یاد می آورم اتساع و بیرون زدگی تکان دهنده کره چشم مردان مرده و اسب های مرده
[ترجمه ترگمان]به یاد می اورم، distension تکان دهنده و جلو مردمک چشم مرده ای مرده و اسب مرده را بیرون می آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Five minute rest periods separated each rectal distension.
[ترجمه گوگل]پنج دقیقه استراحت هر اتساع رکتوم را از هم جدا کرد
[ترجمه ترگمان]پنج دقیقه استراحت هر کدوم از rectal مقعد رو از هم جدا می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The method provides an accurate segmental measurement of distension of tubular organs.
[ترجمه گوگل]این روش اندازه گیری دقیق قطعه ای از اتساع اندام های لوله ای را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این روش یک اندازه گیری دقیق و دقیق از distension از ارگان های لوله ای فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The validity of rectal distension measurements, usually determined with pressure-volume relations, is disputed.
[ترجمه گوگل]اعتبار اندازه‌گیری‌های اتساع رکتوم، که معمولاً با روابط فشار-حجم تعیین می‌شود، مورد بحث است
[ترجمه ترگمان]اعتبار اندازه گیری distension مقعد که معمولا با روابط فشار - حجم تعیین می شود مورد اختلاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shortly after admission abdominal distension and tenderness over the transverse colon was noted.
[ترجمه گوگل]مدت کوتاهی پس از بستری، اتساع شکم و حساسیت روی کولون عرضی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]مدت کوتاهی پس از پذیرش distension شکمی و مهربانی در colon عرضی نیز مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Two days before admission he noted abdominal distension and began to hiccup.
[ترجمه گوگل]دو روز قبل از پذیرش، او متوجه اتساع شکم شد و شروع به سکسکه کرد
[ترجمه ترگمان]دو روز پیش از اعتراف، به distension اشاره کرد و سکسکه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Drugs, hormones, food, distension, and emotional stress elicit exaggerated motor responses.
[ترجمه گوگل]داروها، هورمون ها، غذا، اتساع و استرس عاطفی واکنش های حرکتی اغراق آمیزی را برمی انگیزند
[ترجمه ترگمان]مواد مخدر، هورمون ها، مواد غذایی، distension و استرس احساسی واکنش های حرکتی اغراق آمیز را به همراه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After each rectal distension, the subjects described their sensation.
[ترجمه گوگل]پس از هر اتساع مقعدی، آزمودنی ها احساس خود را توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]بعد از هر یک از distension، افراد احساس خود را توصیف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These changes in perception of distension at the lower end of the gut seem to be mirrored in the stomach.
[ترجمه گوگل]این تغییرات در درک اتساع در انتهای تحتانی روده به نظر می رسد در معده منعکس شود
[ترجمه ترگمان]این تغییرات در ادراک of در انتهای پایینی شکم به نظر می رسد که در شکم بازتاب داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can check for over distension of the bladder.
[ترجمه گوگل]می توانید اتساع بیش از حد مثانه را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان] تو می تونی کنترل مثانه رو چک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Result The complications such as diarrhea, abdominal distension in serious group were higher than operation group.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: عوارضی مانند اسهال، اتساع شکم در گروه جدی بیشتر از گروه عمل بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه عوارض مانند اسهال، distension شکم در گروه جدی بالاتر از گروه عملیات بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chief symptoms were abdominal distension, stomachache and mass in hypogastric zone.
[ترجمه گوگل]علائم اصلی اتساع شکم، معده درد و توده در ناحیه هیپوگاستریک بود
[ترجمه ترگمان] رئیس علائم درد شکمی، دل درد و حجم زیادی در منطقه \"hypogastric\" داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بادکردگی (اسم)
fluff, bagginess, distension, protuberance, protuberancy, tumidity, turgescence, turgidity

نفخ (اسم)
flatus, wind, bloat, distension, emphysema

انبساط (اسم)
expansion, pleasure, distension, dilatation

انگلیسی به انگلیسی

• expansion, swelling, stretching
a distension is a swelling in a person's or animal's body; a medical term.

پیشنهاد کاربران

Praedestination با تلفظ پرَی دِستیناسیون به زبان آلمانی به معنای سرنوشت از پیش تعین شده معادل کلمه عربی قدر ( qadar با تلفظ کادار ) . نام های شخصیت های معروف پیرو دین مسیحیت که در مورد سرنوشت از پیش تعیین شده نظریات خود را در اعصار گذشته از طریق نوشتن کتاب بیان داشته اند، عبارتتند از آگوستین به اصطلاح قدیس ( heiliger Augustin : هایلیگَه ( ر معمولا تلفظ نمیشود و نشانه جنسیت مذکر است ) آوگوستین: در اصل و ریشه با تلفظ آو گوشتین به معنای آب گوشتی، منظور آب گوشت در دیزی آبگوشت ) ؛
...
[مشاهده متن کامل]

توماس فون آکوین ( توماس اهل آکوین ) ؛ مارتین لوتر آلمانی و کالوین ( سویسی یا انگلیسی ؟ ) . اندیشمندان پیرو دین اسلام که نظریات خود را در زمان های گذشته بر اساس معارف وحیانی قرآن از طریق نوشتن کتاب بیان داشته ( بر اساس داده های سایت دانش نامه آزاد ویکیپدیا به زبان آلمانی ) عبارتند از ال بصری ( al basri: احتمالا در اصل با تلفظ ال بذری به معنای بذر پاش یا زارع ) ؛ فارابی یا فیرابی ( al Firabi ؟! ) نویسنده کتاب القدر ( al qadar ) و فخرالدین رازی در کتاب القضا و القدر ) .
من خودم معتقدم که انسان دارای سه نوع سرنوشت زیر میباشد:
الف - سرمدی یا مبدئی و معادی، ازلی و ابدی در نظام احسن و اشرف آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین. تصویر کلی و جزئیاتی آن نظام احسن و اشرف آفرینش یکبار برای جاودانگی در خاطره مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی ( تحت عنوان آفریدگار کائنات به زبان فارسی ماقبل اوستای نوشتاری ) طوری ثبت و ضبط گردیده که هرگز در آن کوچک ترین لرزش و خللی ایجاد نخواهد گردید و در لحظه جاودانه حال موجود است و حواس پنپگانه چه مسلح و چه غیر مسلح و قوای ادراکی فهم و عقل دنیوی انسان هیچگونه دسترسی به آن نمیتوانند داشته باشند.
ب - برزخی در طول برزخ های متوالی در همان نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین در قالب رویا های روشن و حقیقی و آنهم همیشه تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل، و نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بر مبنای تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《دنیا - برزخ - آخرت 》که یک راه بسیار کوتاه و میان بُر بیش نبوده و نمی باشد.
پ - دنیوی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی قبل از بازگشت به همان نظام احسن و اشرف آفرینش اولیه، در طول زنجیره دایره وار علت و معلول و یا به بیانی دیگر در طول سلسله دایره وار دهّر ها در طی این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) .
سرنوشت های مندرج در بند الف و ب بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها و گفتار ها و رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی صورت پذیرفته، می پذیرند و خواهند پذیرفت. اما سرنوشت دنیوی در دست خود انسان می باشد در چارچوب قوانین حاکم بر طبیعت و در کانال زنجیره علت و معلول ضروری و واقعی. انسان فقط در طول زندگی دنیوی از اختیار و اراده و خواست بر خوردار است که همیشه در لحظه مرگ کالبد یا تن و یا بدن تثلیثی ( مادی روحی روانی ) در بستر امن و ساکن و پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان، بطور کامل مختل میگردند و از کار میفتند و در اختیار و اراده و خواست مطلق و آزاد خدای حقیقی و واقعی محو میگردند و یا عبارتی دیگر میدان را از طریق محو شدن خالی میکنند تا نفوس مجرد یا من های افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین شاهد میدان داری عملکرد اختیار و اراده و خواست مطلق و آزاد خدای حقیقی و واقعی نقش تماشاچی را بازی کنند، بدون اینکه برای رفع احتیاجات روز مره به تقلا و کار کردن و عرق ریختن از جبین نیازی داشته باشند. همه ی نعمت ها بدون قید و شرط در اختیار خدائی شان ( نه اختیار خودشان ) قرار دارد، البته همانطور که بیان گردید در طی حالت برزخ در قالب رویاهای حقیقی و روشن با کمیت و کیفیت بهشت برین و نه با کمیت ها و کیفیت های باغچه های موقت بهشتی و گودال های جهنمی در عالم میانی تحت عنوان برزخ تا فرا رسیدن یوم القیامه و دمیدن اسرافیل در صور، بوق و یا شپورش، احتمالا به شکل خرطوم فیل.
انسان به کمک کلیه ی پندار ها، کردار، ها، گفتار های نیک و بد دنیوی منجمله ستایش ها و پرستش ها، دعا ها و مناجات ها، طاعت ها و بندگی ها، تسبیحات و اذکار، احداث معابد و قربانی حیوانات در اطراف آنها، زیارات اماکن به اصطلاح مقدسه و سرانجام تعیین قبله گاه ها و اوقات شرایع یا شریعت ها، هرگز و هیچگاه نتوانسته، نمی تواند و نخواهد توانست در چهارچوب و محتوای سرنوشت های مندرج در بند الف و ب، کوچک ترین دخل و تصرفی بنماید یعنی تاثیرات مثبت یا منفی روی آنها بگذارد. فیض یا بخشش و یا اهداء رحمت و عشق و زندگی از طرف خدای حقیقی و واقعی به موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی بطور مطلق یکجانبه و یا یکطرفه بوده، هست و خواهد بود و هرگز از طرف موجودات به ویژه انسان به هیچگونه پاسخگوئی از قبیل سپاس - و شکرگزاری نبوده و نمیباشد و نخواهد بود، ( مثال: شکران نعمت، نعمت ات افزون کند/ کفران نعمت، نعمت ز کف برون کند ) .
در دو دین قبلی ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت ) هیچگونه اثر و خبری از عالم میانی برزخ و برپائی قیامت های انفرادی صغرایی در دست نمی باشد و درست به همین دلیل، دین اسلام کامل تر از آن دو دین پیشین محسوب میشود و نه از این لحاظ که گویا این سه دین الهی - آسمانی - وحیانی باشند و دین اسلام الهی تر - آسمانی تر و وحیانی تر از آندو.
جانا بیا همه حال عیش می ران و باده می کن نوش/
شاد و شکری باش زینکه نداری عمامه بر سر و عبا بر دوش/.
و نگو :
در دیار شب مرا در کنجی، آشیانه یا کاشانه ایست/ تنگ و تاریک، بی در و روزن چو کلبه احزان ماتم /دیده آنجا ننگرد هیچ چیز جز روی اندوه و غم/ گوش نشنود آنجا هیچ بانگی جز آهنگ های شور تار و کمانچه ملا هاتم وخاتم/

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : distend
✅️ اسم ( noun ) : distension ( distention ) / distensibility
✅️ صفت ( adjective ) : distended / distensible / distent
✅️ قید ( adverb ) : _
[پزشکی] دیستانسیون: انبساط، نفخ، گشادی
This tissue consists of multiple layers of epithelial cells which can contract and expand in order to adapt to the degree of distension needed
'distention needed means گشادی اتساع بازشدگی
اتساع - متسع

بپرس