distensible

/dɪˈstensəbəl//dɪsˈtensəbl/

آماس پذیر، بادکردنی، تورم پذیر، ورقلمبیدنی

جمله های نمونه

1. The stomach is a distensible organ.
[ترجمه گوگل]معده یک عضو قابل انبساط است
[ترجمه ترگمان]شکم عضوی از بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The distensible effect of a circle - shape dark region light reflection from curved liquid surface was discovered.
[ترجمه گوگل]اثر قابل انبساط بازتاب نور ناحیه تاریک دایره شکل از سطح مایع منحنی کشف شد
[ترجمه ترگمان]اثر distensible یک بازتاب نور در ناحیه تیره شکل از سطح مایع منحنی کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The distensible effect of a strip - shape bright region light reflection from curved liquid surface was discovered.
[ترجمه گوگل]اثر قابل انبساط بازتاب نور ناحیه روشن نواری از سطح مایع منحنی کشف شد
[ترجمه ترگمان]اثر distensible یک بازتاب نور در یک ناحیه روشن از سطح مایع منحنی کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As they dive toward him, we see the distensible jaws unfold, revealing glassy dagger-like teeth several inches long.
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها به سمت او شیرجه می زنند، می بینیم که فک های قابل انبساط باز می شوند و دندان های خنجر مانند شیشه ای به طول چندین اینچ نمایان می شوند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آن ها به سمت او شیرجه می زنند، می بینیم که آرواره هایش باز می شوند و دندان های glassy مثل دندان های like چند اینچی نمایان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But with intolerance, it makes more consumers indigestion, distensible abdomen and so on after drinking milk.
[ترجمه گوگل]اما با عدم تحمل، مصرف کنندگان بیشتری را پس از نوشیدن شیر دچار سوء هاضمه، شکم متورم و غیره می کند
[ترجمه ترگمان]اما با عدم تحمل، مصرف کنندگان بیشتر دچار سو هاضمه، شکم distensible و پس از نوشیدن شیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is a black six-limbed panther from Hell, the size of a tractor trailer, with an armored head, a venomous striking tail, and massive distensible armored jaws.
[ترجمه گوگل]این یک پلنگ سیاه و سفید شش پا از جهنم است، به اندازه یک تریلر تراکتور، با سر زره پوش، دم ضربه زننده و آرواره های زرهی قابل انبساط عظیم
[ترجمه ترگمان]این یک پلنگ سیاه است از جهنم، به اندازه یک کابین تراکتور، با یک سر مسلح، با یک سر مسلح، با یک سر مسلح، و آرواره های بزرگ تر و jaws
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The flywheel on the eccentric shaft can be exchanged and connected by the distensible cover.
[ترجمه گوگل]فلایویل روی شفت خارج از مرکز را می توان با پوشش قابل انبساط تعویض و متصل کرد
[ترجمه ترگمان]چرخ روی محور عجیب و غریب را می توان به وسیله پوشش distensible مبادله و متصل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Arrive from 1centuries period 19 centuries period, this is globalization generation and distensible historical period.
[ترجمه گوگل]از دوره 1 قرن و دوره 19 قرن، این نسل جهانی شدن و دوره تاریخی قابل توسعه است
[ترجمه ترگمان]از ۱ قرن ۱۹ به بعد، این یک نسل جهانی شدن و distensible دوره تاریخی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But with lactose intolerance, it makes more consumers indigestion, distensible abdomen and so on after milk.
[ترجمه گوگل]اما با عدم تحمل لاکتوز، مصرف کنندگان بیشتری را بعد از شیر دچار سوء هاضمه، شکم متورم و غیره می کند
[ترجمه ترگمان]اما با حساسیت به لاکتوز، باعث می شود که مصرف کنندگان بیشتر هضم کنند، شکم گرسنه و بعد از شیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• capable of swelling, expandable, stretchable

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : distend
✅️ اسم ( noun ) : distension ( distention ) / distensibility
✅️ صفت ( adjective ) : distended / distensible / distent
✅️ قید ( adverb ) : _
قابلیت اتساع

بپرس