distemper

/ˌdɪˈstempər//dɪˈstempə/

معنی: کج خلقی، مرض هاری، ناراحت کردن
معانی دیگر: (مهجور) بدخلق کردن، اخمو کردن، تو ذوق کسی زدن، نامرتب کردن، به هم زدن، نامنظم کردن، نابسامان کردن، ناپیراسته کردن، بیماری (جسمی یا روانی)، اختلال، شوریدگی، مرض، (دام پزشکی - انواع بیماری های عفونی حیوانات به ویژه بیماری ویروسی سگ و اسب) ناخوشی، خفقان اسبی، (رنگ یا رنگدانه را با آب و چسب آمیختن) رنگ خواباندن، رنگ پروردن، (با رنگ آمیخته با آب و چسب) نقاشی کردن، نقاشی با رنگ پرورده (به ویژه روی گچ دیوار و طاق)، رنگ پرورده، رنگ خوابانده، آبرنگ، مر­ هاری

جمله های نمونه

1. Dogs must be vaccinated against distemper.
[ترجمه گوگل]سگ ها باید در برابر دیستمپر واکسینه شوند
[ترجمه ترگمان]سگ ها باید علیه distemper واکسینه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fosco said WildCare investigators believed pseudo-rabies and distemper might both be involved.
[ترجمه گوگل]فوسکو گفت که محققان WildCare بر این باورند که شبه هاری و دیستمپر هر دو ممکن است دخیل باشند
[ترجمه ترگمان]به گفته Fosco، بازرسان WildCare معتقد بودند که ممکن است هر دوی آن ها در این امر دخالت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dogs, though, can be vaccinated against distemper - so it pays to keep their vaccine boosters up to date.
[ترجمه گوگل]با این حال، سگ ها را می توان در برابر دیستمپر واکسینه کرد - بنابراین به روز نگه داشتن تقویت کننده های واکسن آنها مفید است
[ترجمه ترگمان]با این حال، سگ ها می توانند علیه distemper واکسینه شوند - بنابراین هزینه حفظ تقویت کننده های واکسن آن ها تا به امروز می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He died of distemper while I was away at St Aubyn's; the news overwhelmed me with a child's grief.
[ترجمه گوگل]زمانی که من در سنت اوبین نبودم، او بر اثر ناراحتی درگذشت این خبر غم کودکی مرا فراگرفت
[ترجمه ترگمان]در حالی که من در سنت Aubyn بودم از کج خلقی مرد اخبار مرا با اندوهی کودکانه غرق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its yellow distemper had faded to the palest sulphur over the years.
[ترجمه گوگل]دیستمپر زرد آن در طول سال ها به رنگ کم رنگ ترین گوگرد محو شده بود
[ترجمه ترگمان]کج خلقی زردش در طول سال ها این کج خلقی سرخ کم رنگ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It has comparatively highly inhibitory effect on canine distemper virus, parvovirus, parainfluenza virus, and feline Herpesvirus, etc.
[ترجمه گوگل]این اثر نسبتاً بسیار بازدارنده ای بر ویروس دیستمپر سگ، پاروویروس، ویروس پاراآنفلوآنزا و هرپس ویروس گربه و غیره دارد
[ترجمه ترگمان]این اثر نسبتا اثر مهاری بر روی ویروس distemper، parvovirus، ویروس parainfluenza، و گربه feline دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Because canine distemper also affects wildlife populations, contact between wild and domestic canids may facilitate spread of the virus.
[ترجمه گوگل]از آنجا که دیستمپر سگ روی جمعیت حیات وحش نیز تأثیر می گذارد، تماس بین سگ سانان وحشی و اهلی ممکن است گسترش ویروس را تسهیل کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که distemper به جمعیت های حیات وحش هم تاثیر می گذارد، ارتباط بین گروه های وحشی و داخلی ممکن است گسترش ویروس را تسهیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The first sign of distemper is eye discharge that may appear watery to pus - like .
[ترجمه گوگل]اولین علامت دیستمپر ترشحات چشمی است که ممکن است تا چرکی آبکی به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]اولین نشانه این گستاخی، تخلیه چشم است که ممکن است آبکی به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ferrets should be immunized for Rabies and Canine Distemper using only vaccines approved for use in ferrets.
[ترجمه گوگل]فرت ها باید برای هاری و دیستمپر سگ فقط با استفاده از واکسن های تایید شده برای استفاده در موش ها واکسینه شوند
[ترجمه ترگمان]Ferrets باید برای هاری و distemper سگ با استفاده از واکسن های تایید شده برای استفاده در سمور ایمن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even if canine distemper virus can cause irreparable damage to a dog's nervous system.
[ترجمه گوگل]حتی اگر ویروس دیستمپر سگ می تواند صدمات جبران ناپذیری به سیستم عصبی سگ وارد کند
[ترجمه ترگمان]حتی اگر ویروس canine می تواند خسارت جبران ناپذیری به سیستم عصبی یک سگ وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dog, mink distemper, dog tiny virus and so on virulent diseases.
[ترجمه گوگل]بیماری های خطرناک سگ، راسو، ویروس ریز سگ و غیره
[ترجمه ترگمان]سگ، mink distemper، ویروس کوچک سگ و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My bedroom was painted with pink distemper.
[ترجمه گوگل]اتاق خواب من با دیستمپر صورتی رنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]اتاق خواب من با distemper صورتی رنگ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many diseases can cause symptoms resembling canine distemper and should be ruled out during diagnosis.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماری ها می توانند علائمی شبیه دیستمپر سگ ایجاد کنند و باید در طول تشخیص رد شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماری ها ممکن است باعث ایجاد نشانه هایی شبیه به سگ distemper شوند و باید در طول تشخیص تشخیص داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The black footed ferret is now extinct in the wild due to canine distemper virus, probably introduced by domestic dogs.
[ترجمه گوگل]حشره پا سیاه اکنون به دلیل ویروس دیستمپر سگ که احتمالاً توسط سگ های اهلی معرفی شده است در طبیعت منقرض شده است
[ترجمه ترگمان]راسوی پا سیاه حالا به خاطر ویروس distemper که احتمالا توسط سگ های خانگی معرفی شده است، در حیات وحش منقرض شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Read in studio Vets are having to deal with the biggest outbreak of distemper in ten years.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید دامپزشکان باید با بزرگترین شیوع بیماری در ده سال گذشته مقابله کنند
[ترجمه ترگمان]بخوانید در استودیو vets مجبور هستند با بزرگ ترین رکود اقتصادی ظرف ده سال سروکار داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کج خلقی (اسم)
tiff, funk, belligerence, irritability, distemper, tantrum, petulance, petulancy

مرض هاری (اسم)
distemper

ناراحت کردن (فعل)
incommode, unsettle, discomfort, disquiet, discomfiture, distemper, knock up, discommode, discomfit, perturb

انگلیسی به انگلیسی

• whitewash; decorative painting technique in which glue or gum is used to achieve a matte surface; infectious and often fatal disease (mainly of dogs, horses, and cats)
paint using whitewash; paint a painting using the distemper technique
distemper is a dangerous infectious disease that can be caught by animals, especially dogs.
distemper is also paint which dissolves in water and which can be used for decorating.

پیشنهاد کاربران

بپرس