1. She looked distastefully at the overflowing bin.
[ترجمه گوگل]او با ناخوشایندی به سطل پر شده نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]به اطراف نگاه کرد و با ناراحتی به the نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به اطراف نگاه کرد و با ناراحتی به the نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Everybody had money, not distastefully earned.
[ترجمه گوگل]همه پول داشتند، نه به شکل ناپسند
[ترجمه ترگمان]همه پول داشتند و با ناراحتی سر و کار نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه پول داشتند و با ناراحتی سر و کار نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Hard-edged, smelling distastefully of banknotes on snow, they sketched for her, faster than light, a helix of numbers.
[ترجمه گوگل]با لبههای سخت، بوی بد اسکناسهای روی برف را میدادند، آنها مارپیچ اعدادی را با سرعتی بیشتر از نور برای او ترسیم کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای او ترسیم کردند، سریع تر از نور، رشته ای از اعداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها برای او ترسیم کردند، سریع تر از نور، رشته ای از اعداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She eyed her husband distastefully.
[ترجمه گوگل]با بدبینی به شوهرش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی به شوهرش نگریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی به شوهرش نگریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. From the deck I watch him negotiate the path to the outhouse, his mouth turned down distastefully.
[ترجمه گوگل]از روی عرشه او را تماشا می کنم که در حال مذاکره در مسیر بیرون خانه است، دهانش به طرز ناپسندی پایین آمده بود
[ترجمه ترگمان]از روی عرشه به او نگاه می کردم که در راه دستشویی مشغول مذاکره با distastefully بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از روی عرشه به او نگاه می کردم که در راه دستشویی مشغول مذاکره با distastefully بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید