distanced


معنی: عقب افتاده

مترادف ها

عقب افتاده (صفت)
lagged, benighted, straggling, retarded, underdeveloped, straggled, distanced, late-blooming

پیشنهاد کاربران

از دور
دورادور
Do not be distanced
he is sad
با فاصله نباش
اوناراحت است

بپرس