dissoluble

/dɪˈsɒljʊbl̩//dɪˈsɒljʊbl̩/

معنی: جدا شدنی، حل شدنی، تجزیه پذیر، قابل حل
معانی دیگر: وشودنی، وارفتنی

جمله های نمونه

1. Is a marriage dissoluble?
[ترجمه گوگل]آیا نکاح قابل فسخ است؟
[ترجمه ترگمان]a dissoluble؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The dissoluble protein content in immature corn seeds and storage protein content in mature corn seeds increased if the corn ears were treated with NCMC.
[ترجمه گوگل]محتوای پروتئین محلول در دانه‌های ذرت نابالغ و محتوای پروتئین ذخیره‌سازی در دانه‌های ذرت بالغ افزایش می‌یابد اگر بلال‌های ذرت با NCMC تیمار شوند
[ترجمه ترگمان]پروتیین dissoluble در دانه ذرت نابالغ و مقدار پروتیین ذخیره در دانه های سویا بالغ، در صورتی که گوش های ذرت با NCMC تیمار شدند، افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dissolution of dissoluble salt, existing as cementation, leads to the escape and migration of sand particulates, which is the direct reason leading to the change of reservoir parameters.
[ترجمه گوگل]انحلال نمک محلول که به صورت سیمان شدن وجود دارد، منجر به فرار و مهاجرت ذرات ماسه می شود که دلیل مستقیم تغییر پارامترهای مخزن است
[ترجمه ترگمان]انحلال نمک dissoluble، موجود به عنوان cementation، منجر به فرار و مهاجرت ذرات ماسه می شود که دلیل مستقیم تغییر پارامترهای مخزنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For the waste material, we bury those dissoluble ones and burn those indissoluble ones.
[ترجمه گوگل]برای مواد زائد، آن مواد محلول را دفن می کنیم و آن مواد غیر قابل حل را می سوزانیم
[ترجمه ترگمان]برای مواد زائد، آن ones را دفن می کنیم و آن رشته های ناگسستنی را آتش می زنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Method:It is performed by using gelatin sponge and dissoluble gauze soaked with haemostatic to press the surface, or by using haemostatic directly on the surface.
[ترجمه گوگل]روش: با استفاده از اسفنج ژلاتینی و گاز محلول آغشته به هموستاتیک برای فشار دادن سطح و یا با استفاده از هموستاتیک به طور مستقیم روی سطح انجام می شود
[ترجمه ترگمان]روش: با استفاده از اسفنج ژلاتین و گاز dissoluble آغشته به haemostatic برای فشردن سطح، یا با استفاده از haemostatic مستقیما بر روی سطح انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Oil is not dissoluble in water.
[ترجمه گوگل]روغن در آب حل نمی شود
[ترجمه ترگمان]نفت در آب شناور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective:Decide on a suitable dissoluble oxygen condition of penicillin fermentation.
[ترجمه گوگل]هدف: در مورد شرایط اکسیژن محلول مناسب برای تخمیر پنی سیلین تصمیم بگیرید
[ترجمه ترگمان]هدف: در یک شرایط مناسب اکسیژن مناسب برای تخمیر پنی سیلین تصمیم بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The quantity of dissoluble oxygen can affect the efficiency directly of the purification and being sources the wastewater of maize starch.
[ترجمه گوگل]مقدار اکسیژن محلول می تواند به طور مستقیم بر راندمان تصفیه تأثیر بگذارد و منبع فاضلاب نشاسته ذرت باشد
[ترجمه ترگمان]مقدار اکسیژن dissoluble می تواند به طور مستقیم بازده تصفیه و منابع آب of ذرت را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Concrete dissoluble erosion is essential disease of concrete dam.
[ترجمه گوگل]فرسایش محلول بتن بیماری ضروری سد بتنی است
[ترجمه ترگمان]فرسایش بتن بتن، یک بیماری ضروری از سد بتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The method of titrimetric analysis of dissoluble carbonate in water glass has been established.
[ترجمه گوگل]روش آنالیز تیتریومتری کربنات محلول در لیوان آب ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]روش آنالیز titrimetric کربنات کلسیم در شیشه آب ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The trend of dissoluble protein content of scions is the same as the dissoluble sugar content.
[ترجمه گوگل]روند محتوای پروتئین محلول پیوندک ها همانند میزان قند محلول است
[ترجمه ترگمان]گرایش پروتئین dissoluble of، همان مقدار قند dissoluble است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Candy yuan store not only energy, dissoluble still into chroma of dextrose adjustment blood sugar.
[ترجمه گوگل]یوان آب نبات نه تنها انرژی را ذخیره می کند، بلکه در کروم تنظیم قند خون دکستروز حل می شود
[ترجمه ترگمان]Candy یوان نه تنها انرژی را ذخیره می کند، بلکه هنوز هم به chroma of قند خون نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion:Dissoluble oxygen have an important influence on penicillin fermentation.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اکسیژن محلول تأثیر مهمی بر تخمیر پنی سیلین دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اکسیژن dissoluble تاثیر مهمی بر روی تخمیر پنی سیلین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If emotions were dissoluble, I guess my heart would have long been dissolved into this cup of bitter coffee.
[ترجمه گوگل]اگر احساسات حل نشدنی بودند، حدس می‌زنم قلبم مدت‌ها در این فنجان قهوه تلخ حل می‌شد
[ترجمه ترگمان]اگر emotions dissoluble بود، فکر می کنم قلب من مدت ها پیش در این فنجان قهوهی تلخ حل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The content of dissoluble organic matter in quaternary source rock of biogenic gas is about
[ترجمه گوگل]محتوای مواد آلی محلول در سنگ منشأ چهارتایی گاز بیوژن در حدود است
[ترجمه ترگمان]محتوای مواد آلی dissoluble در سنگ منبع کواترنری گاز biogenic مورد بحث است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدا شدنی (صفت)
detachable, separable, dissoluble, precipitant, severable

حل شدنی (صفت)
dissoluble, soluble, dissolvable, solvable

تجزیه پذیر (صفت)
dissoluble

قابل حل (صفت)
dissoluble, soluble, solvable

تخصصی

[نساجی] حل شدنی - تجزیه پذیر - قابل حل - جدا شدنی

انگلیسی به انگلیسی

• can be dissolved, soluble

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : dissolve
✅️ اسم ( noun ) : dissolution / dissolvent / dissolubility / dissoluteness
✅️ صفت ( adjective ) : dissoluble / dissolvable / dissolute
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : dissolutely
❗️دوستان دقت کنید که تمامی این کلمات از یک ریشه هستند اما در معنا کاملا باهم فرق می کنند
برای استفاده صحیح، لطفا معنای همه لغات را سرچ کنید

بپرس