dissociative


تجزیه کننده

جمله های نمونه

1. Classic dissociative phenomena include out-of-the-body experiences, astral travel, near-death- and rebirth-type experiences.
[ترجمه گوگل]پدیده‌های تجزیه‌کننده کلاسیک شامل تجربیات خارج از بدن، سفر اختری، تجربه‌های نزدیک به مرگ و تولد دوباره است
[ترجمه ترگمان]پدیده های آوایی کلاسیک شامل تجربیات خارج از بدن، سفر astral، تجربیات نزدیک به مرگ و تولد دوباره از نوع دیگر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The dissociative adsorption of cyclopropane on the copper surface was studied using density functional theory.
[ترجمه گوگل]جذب تجزیه ای سیکلوپروپان روی سطح مس با استفاده از تئوری تابعی چگالی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]جذب تفکیکی of روی سطح مس با استفاده از تئوری کاربردی تراکم مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Iong open time, high bonding strength. Dissociative form aldehyde content can meet national standard.
[ترجمه گوگل]زمان باز Iong، استحکام باند بالا فرم تجزیه محتوای آلدئید می تواند استاندارد ملی را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]زمان آزاد، قدرت اتصال بالا شکل dissociative - محتوا می تواند با استاندارد ملی مطابقت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective: Apply with lateral's femoral anterior dissociative flap rehabilitate the foot's defect of extensive soft tissue.
[ترجمه گوگل]هدف: با استفاده از فلپ تفکیک کننده قدامی فمورال لترال، نقص بافت نرم گسترده پا را بازسازی کنید
[ترجمه ترگمان]هدف: اعمال فشار جانبی برش دهنده استخوان قدامی برای ترمیم نقص پا در بافت نرم و نرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. ObjectiveTo explore the relationship between dissociative and children trauma in youths.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین ترومای تجزیه ای و کودکان در جوانان
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo رابطه بین قوم شناسان و کودکان را در بین جوانان کشف و بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. PCP (Phencyclidine) is a dissociative drug formerly used as an anesthetic agent, exhibiting hallucinogenic and neurotoxic effects.
[ترجمه گوگل]PCP (فن سیکلیدین) یک داروی تجزیه کننده است که قبلاً به عنوان یک عامل بیهوشی استفاده می شد و اثرات توهم زایی و عصبی را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]PCP (Phencyclidine)یک داروی تفکیکی است که قبلا به عنوان عامل بی حسی به کار می رفت، و اثرات هذیان آور و هذیان آور را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A direct dissociative chemisorption process was found.
[ترجمه گوگل]یک فرآیند جذب شیمیایی تجزیه ای مستقیم پیدا شد
[ترجمه ترگمان]فرآیند جذب شیمیایی مستقیمی پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Forelimb bones included pectoral girdle bone and dissociative forelimb bones.
[ترجمه گوگل]استخوان‌های اندام جلویی شامل استخوان‌های کمربند سینه‌ای و استخوان‌های اندام جلویی تجزیه‌کننده بودند
[ترجمه ترگمان]استخوان های Forelimb شامل استخوان کمربند pectoral و استخوان های forelimb dissociative است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dissociative adsorption and oxidation behavior of HCOOH on Pt was investigated by cyclic voltammogram (CV) and in-situ surface enhanced Raman spectroscopy (SERS) techniques.
[ترجمه گوگل]جذب تجزیه ای و رفتار اکسیداسیون HCOOH روی پلاتین با استفاده از تکنیک های ولتاموگرام حلقوی (CV)و طیف سنجی رامان افزایش یافته سطحی درجا (SERS) مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش جذب تفکیکی و رفتار اکسیداسیون of بر روی Pt توسط تکنیک voltammogram حلقوی و طیف سنجی رامان پیشرفته (SERS)مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Schizophrenia is classified as a functional psychosis and split personality as a dissociative hysterical neurosis, as different as tonsillitis and appendicitis.
[ترجمه گوگل]اسکیزوفرنی به عنوان یک روان پریشی عملکردی و شخصیت تقسیم شده به عنوان یک روان رنجوری هیستریک تجزیه ای طبقه بندی می شود، به همان اندازه که التهاب لوزه و آپاندیسیت متفاوت است
[ترجمه ترگمان]Schizophrenia به عنوان یک جنون کارکردی طبقه بندی می شود و شخصیت را به عنوان a عصبی روان نژندی طبقه بندی می کند که با as و appendicitis متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What this means in essence is that emotional trauma facilitates the accessing of dissociative states.
[ترجمه گوگل]معنای این امر در اصل این است که آسیب عاطفی دسترسی به حالات تجزیه ای را تسهیل می کند
[ترجمه ترگمان]چیزی که در اصل به این معنی است این است که ضربه عاطفی، دسترسی به حالات تفکیکی را تسهیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But, at a very low pouring temperature, the cooling velocity increases greatly, the dissociative cementite may come out easily, even the whole cam may become while iron.
[ترجمه گوگل]اما، در دمای ریختن بسیار پایین، سرعت خنک‌کننده بسیار افزایش می‌یابد، سمنتیت تجزیه‌کننده ممکن است به راحتی خارج شود، حتی ممکن است کل بادامک در حین آهن تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]اما در یک دمای بسیار پایین، سرعت خنک کنندگی به شدت افزایش می یابد، cementite dissociative ممکن است به آسانی بیرون بیاید، حتی تمام دوربین ممکن است به هنگام آهن تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Oxygen Content : Radiated by far - infrared, big molecule turns into small molecule. Meanwhile, dissociative oxygen increases.
[ترجمه گوگل]محتوای اکسیژن: تابش شده توسط مادون قرمز دور، مولکول بزرگ به مولکول کوچک تبدیل می شود در همین حال، اکسیژن تجزیه افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]محتوای اکسیژن: جذب توسط یک مولکول بزرگ با مادون قرمز، مولکول بزرگ به یک مولکول کوچک تبدیل می شود در همین حال، اکسیژن تفکیکی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The article introduces several kinds of psychopathological mechanism and the therapy of Dissociative Identity Disorder(DID).
[ترجمه گوگل]این مقاله به معرفی چندین نوع مکانیسم آسیب شناختی روانی و درمان اختلال هویت تجزیه ای (DID) می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله چندین نوع مکانیسم psychopathological و درمان اختلال هویت dissociative را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to dissociation; pertaining to disunion, pertaining to separation; pertaining to the splitting of consciousness into disunited parts (psychiatry)

پیشنهاد کاربران

Dissociatives, often referred to as "dissos, " are a class of psychoactive substances that can induce dissociation, which is a state of feeling detached from one’s surroundings or sense of self. These substances can alter perception, mood, and cognitive processes, affecting the way people experience reality.
...
[مشاهده متن کامل]

تجزیه کننده ها، که اغلب به عنوان "دیسوس" شناخته می شوند، دسته ای از مواد روانگردان هستند که می توانند باعث تجزیه شوند، که حالتی از احساس جدا شدن از محیط اطراف یا احساس خود است. این مواد می توانند ادراک، خلق و خو و فرآیندهای شناختی را تغییر دهند و بر نحوه تجربه افراد از واقعیت تأثیر بگذارند.
*** مُنفَک کننده ها دسته ای از توهم زاها محسوب می شوند که ادراک و بینایی و شنوایی و سایر حواس فرد را مختل می کنند و باعث ایجاد حس جدایی از محیط و خود می شوند. این اتفاق با کاهش یا مسدود شدن سیگنال های ارسال شده به خودآگاهی از سمت نورون های حسی بدن می افتد. همچنین تعداد زیادی از داروها توانایی منفک کنندگی دارند و این اثرات در بین سایر توهم زاها قابل تمایز هستند. از اثرات سایکواکتیوهای منفک کننده می توان به توهم، جداشدن از محیط، کاهش حس های دریافتی و تجربه وضعیت رویاگونه اشاره کرد.

Dissociative identity disorder
اختلال هویت تجزیه ای، اختلال گسست هویتی
گسستی
گسستگی
متمایز

بپرس