dissociated


روانشناسى : گسسته

جمله های نمونه

1. a dissociated personality
شخصیت گسسته

2. modern architecture cannot be dissociated from town planning
معماری نوین را نمی توان از برنامه ریزی شهر جدا کرد.

3. inflationary pressures resulting from causes dissociated from money
فشارهای مربوط به تورم ناشی از عللی که با پول رابطه ای ندارند

4. two aspects of life which today have become dissociated
دو جنبه ی زندگی که امروزه از هم گسسته شده اند

پیشنهاد کاربران

دگر احساس بودن:
منظور از دگر احساسی یا همان ( dissociated ) در آموزش تجسم خلاق، تجسم کردن از نگاه یک فرد دیگر به صورت بیرونی می باشد. برای درک بهتر و سریع تر این موضوع فرض کنید به صورت �خوداحساس� همان کت وشلوار را تجسم کردید. از شما می خواهم هنگامی که کاملا این تجسم را انجام دادید از جسم خود خارج شوید و به صورت فیزیکی یک قدم از وجود خود جدا شوید.
...
[مشاهده متن کامل]

بعد از جدا شدن از خودتان به شخصیت اول نگاه کنید و تجسم کنید که چطور به خواسته ی خود رسیده است و تمام اجزای آن کت وشلوار و قیافه ظاهری خود را ببینید. به این نوع تجسم �دگر احساس � می گویند.

بپرس