dissimulation

/dɪsɪmjuːˈleɪʃn̩//dɪˌsɪmjʊˈleɪʃn̩/

معنی: دورویی
معانی دیگر: فریب

جمله های نمونه

1. He was capable of great dissimulation and hypocrisy.
[ترجمه گوگل]او قادر به تقلب و ریاکاری بسیار بود
[ترجمه ترگمان]او قادر به ریاکاری و ریا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A habit of dissimulation is a hindrance, and a poorness to him.
[ترجمه گوگل]عادت به تقلب برای او مانع و فقر است
[ترجمه ترگمان]عادت of یک مانع است و a به او دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And dissimulation was of course essential for the practice of realpolitik.
[ترجمه گوگل]و البته تقلب برای اجرای سیاست واقعی ضروری بود
[ترجمه ترگمان]و dissimulation برای تمرین of ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They suffered years of guilt and dissimulation before they could announce their own agnosticism or adamant disbelief.
[ترجمه گوگل]آن‌ها سال‌ها از گناه و تقلب رنج بردند، قبل از اینکه بتوانند نادانی یا ناباوری قاطع خود را اعلام کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قبل از اینکه بتوانند agnosticism یا بی اعتقادی خود را اعلام کنند، سال ها از گناه و پنهان بودن رنج می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I personally dislike the greasy dissimulation of diplomacy.
[ترجمه گوگل]من شخصا از تحریف چرب دیپلماسی بیزارم
[ترجمه ترگمان]من از آن dissimulation چرب و چرب نفرت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The protective instinct always nerved her to successful dissimulation.
[ترجمه گوگل]غریزه محافظ همیشه او را به تقلید موفقیت آمیز عصبی می کرد
[ترجمه ترگمان]غریزه protective همیشه او را به dissimulation می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The thief intruded the house with caution and dissimulation.
[ترجمه گوگل]دزد با احتیاط و تمسخر وارد خانه شد
[ترجمه ترگمان]دزد با احتیاط و dissimulation وارد خانه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The great advantages of simulation and dissimulation are three.
[ترجمه گوگل]مزیت های بزرگ شبیه سازی و تقلب سه است
[ترجمه ترگمان]مزایای بزرگ شبیه سازی و محتاطانه سه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In 1421 they entered a contract to be loyal to each other without dissimulation or fraud.
[ترجمه گوگل]در سال 1421 آنها قراردادی بستند تا بدون تقلب و تقلب به یکدیگر وفادار باشند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۴۲۱ به یک قرارداد رسیدند که به هم وفادار باشند، بی آن که dissimulation یا کلاه برداری باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The opening scene has no less than three of Richard's ten soliloquies, which inform us at every stage of his dissimulation.
[ترجمه گوگل]صحنه آغازین کمتر از سه مورد از ده تک‌خوانی ریچارد دارد که در هر مرحله از تقلید او به ما اطلاع می‌دهند
[ترجمه ترگمان]صحنه افتتاحیه کم تر از سه نفر از ده soliloquies ریچارد است، که در هر مرحله از dissimulation به ما اطلاع می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The thief intruded into the abode with caution and dissimulation.
[ترجمه گوگل]دزد با احتیاط و تقلب وارد خانه شد
[ترجمه ترگمان]دزد با احتیاط و احتیاط وارد خانه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The thelloef intruded into the house with caution and dissimulation.
[ترجمه گوگل]Thelloef با احتیاط و تقلب وارد خانه شد
[ترجمه ترگمان]The با احتیاط و dissimulation وارد خانه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Still we have our limits beyond which we call dissimulation treachery.
[ترجمه گوگل]با این حال، ما محدودیت‌هایی داریم که فراتر از آن، تقلب را خیانت می‌نامیم
[ترجمه ترگمان]با این حال ما limits فراتر از آن هستیم که treachery را پنهان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The thief intruded into the house with caution and dissimulation.
[ترجمه گوگل]سارق با احتیاط و تمسخر وارد خانه شد
[ترجمه ترگمان]دزد با احتیاط و dissimulation وارد خانه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دورویی (اسم)
hypocrisy, duplicity, imposture, hanky-panky, dissimulation, guile, double-dealing

انگلیسی به انگلیسی

• dissemblance, quality of being false or misleading, purposeful deception, hypocrisy, pretense

پیشنهاد کاربران

بپرس