dissimulate

/dɪˈsɪmjʊleɪt//dɪˈsɪmjʊleɪt/

معنی: فریب دادن، پنهان کردن، خشکه مقدس بودن، برروی خود نیاوردن، دورویی کردن
معانی دیگر: رجوع شود به: dissemble

جمله های نمونه

1. This man was too injured to dissimulate well.
[ترجمه گوگل]این مرد به حدی مجروح شده بود که نمی توانست به خوبی خود را شبیه سازی کند
[ترجمه ترگمان]این مرد بیش از آن مجروح شده بود که حالش خوب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He dissimulated his intentions right up to the moment of the attack.
[ترجمه Ali] او تا هنگام حمله نیت خود را پنهان کرد
|
[ترجمه گوگل]او دقیقاً تا لحظه حمله قصد خود را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]او قصد داشت تا لحظه حمله با مقاصد او روبرو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were just dissimulating, pretending to be friendly.
[ترجمه Ali] آنها به ظاهر رفتاری دوستانه داشتند و نیت واقعی خود را پنهان می کردند.
|
[ترجمه گوگل]آنها فقط شبیه سازی می کردند و وانمود می کردند که دوستانه هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط dissimulating بودند و وانمود می کردند که دوست صمیمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were decked out in tracksuits, seemingly to dissimulate their true function.
[ترجمه گوگل]آن‌ها با لباس‌های ورزشی پوشیده شده بودند تا ظاهراً عملکرد واقعی خود را تقلید کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در tracksuits به ظاهر آراسته بودند و ظاهرا تابع واقعی خود را تصحیح کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He who knows not how to dissimulate, can not reign.
[ترجمه گوگل]کسی که نمی داند چگونه تقلید کند، نمی تواند سلطنت کند
[ترجمه ترگمان]کسی که بلد نیست چطور to کند، نمی تواند سلطنت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Paulson's inability to dissimulate is at times endearing.
[ترجمه گوگل]ناتوانی پائولسون در شبیه سازی گاهی اوقات دوست داشتنی است
[ترجمه ترگمان]Paulson s همیشه دوست داشتنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Joan could not dissimulate.
[ترجمه گوگل]جوآن نمی توانست تقلید کند
[ترجمه ترگمان]جوان نتوانست بازی را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Goneril and Regan used fraud to gain power, and now that they have it, no longer need to dissimulate.
[ترجمه گوگل]گونریل و ریگان از تقلب برای به دست آوردن قدرت استفاده کردند و اکنون که آن را دارند دیگر نیازی به تقلب ندارند
[ترجمه ترگمان]ریگان و ریگان از تقلب استفاده کردند تا قدرت را به دست آورند، و اکنون که آن را دارند، دیگر نیازی به dissimulate ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Since he engaged Iran, it has continued to temporise and dissimulate over its nuclear programme.
[ترجمه گوگل]از زمانی که او با ایران درگیر شد، این کشور به موقت و تقلب در مورد برنامه هسته ای خود ادامه داده است
[ترجمه ترگمان]از زمانی که او ایران را استخدام کرده، به temporise و dissimulate در برنامه هسته ای خود ادامه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فریب دادن (فعل)
fool, cheat, deceive, defraud, jape, mump, delude, hoodwink, hum, bob, humbug, diddle, thimblerig, dissimulate, mislead, fob, short-change

پنهان کردن (فعل)
cloak, hide, shadow, cover, mask, conceal, closet, cache, wrap, disguise, dissemble, secrete, dissimulate

خشکه مقدس بودن (فعل)
dissemble, dissimulate

بر روی خود نیاوردن (فعل)
dissimulate

دورویی کردن (فعل)
dissimulate, double-cross

انگلیسی به انگلیسی

• dissemble, act in a false or misleading manner, disguise one's true motives
if someone dissimulates, they hide their real motives or emotions, for example by pretending to have other motives or emotions; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To hide one's feelings or intentions 🤫
🔍 مترادف: Feign
✅ مثال: He tried to dissimulate his surprise when he saw her at the party.

بپرس