dissever

/dɪˈsevər//dɪˈsevə/

معنی: جدا شدن
معانی دیگر: از هم گسستن، از هم دریدن، از هم جدا کردن، از هم بریدن، بخش کردن، (به اجزا) تقسیم کردن، ناهمبسته کردن، جداکردن، بریدن

جمله های نمونه

1. he would not dissever knowledge from the art of living
او دانش را از هنرزیستن جدا نمی دانست.

2. A quarrel dissevered the two friends.
[ترجمه گوگل]نزاع دو دوست را از هم جدا کرد
[ترجمه ترگمان]یک نزاع بین دو دوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He dissevered branches from the stem.
[ترجمه گوگل]او شاخه هایی از ساقه جدا کرد
[ترجمه ترگمان]او شاخه ها را از ساقه جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Human beings cannot dissever the connections with primitive spiritual culture.
[ترجمه گوگل]انسانها نمی توانند ارتباط خود را با فرهنگ معنوی بدوی قطع کنند
[ترجمه ترگمان]انسان ها نمی توانند روابط را با فرهنگ معنوی ابتدایی پر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Can ever dissever my soul from the soul.
[ترجمه گوگل]همیشه می تواند روح من را از روح جدا کند
[ترجمه ترگمان] میتونه روحم رو از روح پاک کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Reading teaching is a dynamic on-limits system. We could not walk out of the low- effect and interest praxis corner of reading teaching if we dissever its interior unity.
[ترجمه گوگل]آموزش خواندن یک سیستم محدود پویا است اگر وحدت درونی آن را از هم گسستیم، نمی‌توانیم از گوشه پراکسیس کم اثر و علاقه آموزش خواندن خارج شویم
[ترجمه ترگمان]آموزش خواندن یک سیستم پویای سیستم است اگر ما وحدت درونی خود را حفظ کنیم، نمی توانیم از اثر پایین و عمل (پراکسیس توجه به مطالعه)خارج شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Among the existed literatures on industrial international competition, most of them dissever this two theories.
[ترجمه گوگل]در میان متون موجود در زمینه رقابت بین المللی صنعتی، اکثر آنها این دو نظریه را نادیده می گیرند
[ترجمه ترگمان]از جمله ادبیات موجود در زمینه رقابت صنعتی صنعتی، بسیاری از آن ها این دو نظریه را تایید کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The traditional classification method mainly enters on the exterior standard, which will easily dissever the internal relationship between the basic rights.
[ترجمه گوگل]روش طبقه بندی سنتی عمدتاً بر روی استاندارد خارجی وارد می شود که به راحتی رابطه داخلی بین حقوق اساسی را متلاشی می کند
[ترجمه ترگمان]روش طبقه بندی سنتی عمدتا وارد استاندارد خارجی می شود که به راحتی رابطه درونی بین حقوق اساسی را حل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدا شدن (فعل)
part, dispart, dissent, dissever

انگلیسی به انگلیسی

• cut off, separate

پیشنهاد کاربران

بپرس