dissatisfactory

/ˌdɪssætɪsˈfæktʌriː//ˈdɪsˈsætɪsˈfæktərɪ/

معنی: ناپسندیده، مایه عدمرضایت، ناخرسند کننده
معانی دیگر: نارضایت آمیز، ناخشنود کننده، ناخرسندساز (unsatisfactory هم می گویند)

جمله های نمونه

1. the new secretary's work is dissatisfactory
کار این منشی جدید رضایت بخش نیست.

2. If you find the merchandise dissatisfactory,they can take it back.
[ترجمه گوگل]اگر کالا را نارضایتی یافتید، می توانند آن را پس بگیرند
[ترجمه ترگمان]، اگه merchandise رو پیدا کردی اونا می تونن پسش بگیرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Otherwise, people is dissatisfactory, educational activity itself also avoids to be immersed in embarrassed condition hard.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، مردم ناراضی است، فعالیت آموزشی خود نیز از غوطه ور شدن در شرایط خجالتی به سختی اجتناب می کند
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، افراد dissatisfactory، فعالیت آموزشی نیز از غرق شدن در شرایط آشفته اجتناب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These fault often bring about a patient dissatisfactory or the harm that makes didymous patient, pose medical treatment issue thereby.
[ترجمه گوگل]این خطاها اغلب باعث نارضایتی بیمار یا آسیبی می شود که باعث ایجاد مشکل در درمان پزشکی می شود
[ترجمه ترگمان]این خطا اغلب منجر به بیمار شدن بیمار یا آسیبی می شود که بیمار را بیمار می کند و در نتیجه مساله درمان پزشکی را مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Final client is dissatisfactory, we are very helter-skelter also.
[ترجمه گوگل]مشتری نهایی ناراضی است، ما نیز بسیار پرخاشگر هستیم
[ترجمه ترگمان]مشتری نهایی dissatisfactory است، ما هم آشفته و آشفته هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you find it dissatisfactory, we can take it back.
[ترجمه گوگل]اگر آن را نارضایتی می‌دانید، می‌توانیم آن را پس بگیریم
[ترجمه ترگمان]، اگه مایه dissatisfactory پیدا کنی میتونیم برش گردونیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Little boy what to say, but apparent are dissatisfactory.
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو چه بگویم، اما ظاهراً ناراضی هستند
[ترجمه ترگمان]یه پسر کوچولو که چی بگه، اما معلوم شد مایه dissatisfactory
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A piquant ghost is dissatisfactory to this.
[ترجمه گوگل]یک روح تند برای این امر ناراضی است
[ترجمه ترگمان]این روح piquant مایه dissatisfactory
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Are you satisfactory to your job? Why satisfactory, dissatisfactory, be why?
[ترجمه گوگل]آیا از شغل خود راضی هستید؟ چرا رضایت بخش، ناراضی، چرا؟
[ترجمه ترگمان]از شغلت راضی هستی؟ چرا مایه satisfactory و dissatisfactory؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the elasticity assume existed dissatisfactory aspects to rather fluctuant free surface flow downstream sluice.
[ترجمه گوگل]اما الاستیسیته فرض می‌کند که جنبه‌های نارضایتی برای جریان سطح آزاد نسبتاً نوسان در پایین دست وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما کشش فرض می کند که جنبه های dissatisfactory وجود داشته باشد تا sluice جریان آب در پایین دست رود را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Through survey, exploiter can be fully aware of dissatisfactory places in website's design and amend them.
[ترجمه گوگل]از طریق نظرسنجی، بهره‌بردار می‌تواند از مکان‌های ناخوشایند در طراحی وب‌سایت آگاهی کامل داشته باشد و آنها را اصلاح کند
[ترجمه ترگمان]از طریق بررسی، exploiter می تواند به طور کامل از مکان های dissatisfactory در طراحی وب سایت و اصلاح آن ها آگاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dissatisfactory, but have what idea again, student much school is little.
[ترجمه گوگل]نارضایتی، اما دوباره چه فکر می کنم، دانش آموز بسیار مدرسه کمی است
[ترجمه ترگمان]Dissatisfactory، اما دوباره چه ایده ای داشته باشید، دانش آموزان مدرسه بسیار کم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When designing the LPF based on ideal Op Amps, the coupling effects of nonideal Op Amps are omitted, resulting in dissatisfactory performance of LPF.
[ترجمه گوگل]هنگام طراحی LPF بر اساس آمپرهای عملیاتی ایده‌آل، اثرات جفت شدن آمپرهای عملیاتی غیرایده‌آل حذف می‌شوند و در نتیجه عملکرد نارضایتی LPF ایجاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]هنگام طراحی LPF بر پایه Amps Op ایده آل، اثرات جفت سازی Amps Op nonideal حذف شده اند که منجر به عملکرد dissatisfactory of می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Going long can be ahead, going short too. But the dissatisfactory people are excluded.
[ترجمه گوگل]طولانی رفتن می تواند جلوتر باشد، کوتاه رفتن نیز اما افراد ناراضی کنار گذاشته می شوند
[ترجمه ترگمان]راه طولانی در پیش است، کوتاه و کوتاه اما مردم dissatisfactory کنار گذاشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناپسندیده (صفت)
dissatisfactory, inadmissible

مایه عدم رضایت (صفت)
dissatisfactory

ناخرسند کننده (صفت)
dissatisfactory

انگلیسی به انگلیسی

• unsatisfactory

پیشنهاد کاربران

بپرس